Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Search in posts
Filter by Categories
آذر 1402
بهمن 1402
تصویری
تیر 1396
تیر 1397
تیر 1398
تیر 1401
تیر 1402
خبر و رسانه
دی 1395
دی 1396
دی 1397
دی 1398
دی 1399
دی 1400
حراج هنر مدرن و معاصر ایران - دی 1399

85   محمدعلی ترقی­‌جاه (1389-1322)

فهرست آثار

اطلاعات اثر

عنوان اثر : بدون عنوان

امضاء: «ترقی جاه M.A.Taraghijah » (پایین راست)
رنگ‌روغن روی بوم
150×100 سانتیمتر
تاریخ اثر: حدود دهه 1370
پیشینه:
این اثر متعلق به یک مجموعه معتبر می‌باشد.

برآورد قیمت

7000 - 5000 میلیون ریال

قیمت فروش

قیمت فروش : 6,500,000,000 ریال

درباره اثر

نقاشی های شاعرانه محمدعلی ترقی‌جاه ریشه در افسانه‌های کهن سرزمین مادری دارند. آنچه بیش از هر چیز در آثار او رخ می‌نماید تعلیق است. سوژه‌ها سنگینی و ضخامت خود را از دست می‌دهند و سبکبال و رها بر گستره بوم نقش می‌بندند. موضوعاتی نظیر زندگی عادی مردم روستایی، کشاورزان، پهلوانان زورخانه، نوازندگان با سازهای سنتی ایرانی، خانه‌های روستایی، اسب‌ها و خط‌نوشته‌های ساده از متون کهن ادب فارسی بیشتر آثار وی را تشکیل می‌دهند، اما اسب‌ها در این آثار جلوه بیشتری دارند. اسب در فرهنگ، هنر، ادبیات و اساطیر ایران جایگاه ویژه‌ای دارد و پیام‌آور صلح و دوستی است و در عرفان نماد وسیله‌ای برای عروج و تقرب به شمار می‌رود.

در اثر حاضر نیز اسب‌هایی معلق دیده می‌شوند که فارغ از زمان و مکان از واقع‌گرایی گریزانند و به انتزاع می‌گرایند. در پسزمینه، فضای مثبت و منفی به واسطه رنگ‌ها و کنتراست میان سفیدی مطلق و تونالیته‌های قرمز، نارنجی و صورتی شکل گرفته و بیانی نمادین از عالم هستی و عالم نیستی دارد. اسب‌ها با فرم‌های منحنی نمایانده شده‌اند و به سمت راست تابلو که سفیدی مطلق است، حرکتی مواج دارند. گویی از هستی به نیستی سفر می‌کنند و در حالی که بار عشق را بر دوش می‌کشند، وقتی به آن نزدیک می‌شوند از سنگینی آن‌ها کاسته می‌شود و در پسزمینه محو می‌گردند. این‌جاست که هم‌نشینی نوشتار و تصویر ایده اثر را قوام می‌بخشد. تکرار واژه «عشق» در بخش‌های مختلف اثر به این سیر نهانی از هستی به نیستی اشاره دارد که از عشق نشأت گرفته و چنان که در متون کهن ادب فارسی نیز بر آن تأکید شده وقتی عشق مجال ظهور می‌یابد عاشق را از خودی خود خالی و از عشق معشوق پر می‌کند. این مضمون که از دغدغه‌های نقاش به شمار می‌رود، در بسیاری از آثار او جلوه‌گر می‌شود: «عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست/ تا کرد مرا خالی و پر کرد ز دوست».

تکرار یک واژه در سطور مشخص یک فرم جدید می‌سازد که به انتزاع نزدیک شده و فارغ از محتوای کلام در زمینه‌های مختلف به نحوی نقش می‌بندد که یادآور هستی و نیستی است. بدین ترتیب فرم‌ها، لکه‌رنگ‌ها، نوشته‌ها و همه جزییات تصویر به گونه‌ای در ترکیب اثر حاضر می‌شوند که تجسمی خیالی از معنای بود و نبود را پدید آورده و این سیر عاشقانه را به صورت نمادین به نمایش می‌گذارند.