Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Search in posts
Filter by Categories
آذر 1402
بهمن 1402
تصویری
تیر 1396
تیر 1397
تیر 1398
تیر 1401
تیر 1402
خبر و رسانه
دی 1395
دی 1396
دی 1397
دی 1398
دی 1399
دی 1400
حراج هنر معاصر ایران - تیر 1401

92   افشین پیرهاشمی (متولد 1353)

فهرست آثار

اطلاعات اثر

عنوان اثر : بدون‌عنوان

امضاء: « Afshin Pirhashemi 08» (وسط)
رنگ‌روغن روی بوم
شش‌لته‌ای، هر لت 100×100، در مجموع 300×200 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1387

برآورد قیمت

15000 - 10000 میلیون ریال

قیمت فروش

قیمت فروش : 13,000,000,000 ریال

درباره اثر

نقاشی‌های فیگوراتیو افشین پیرهاشمی اغلب نمایانگر زنانی هستند که با حالتی عکاسانه بر بوم‌های بزرگ تصویر شده‌اند و همچون آیینه‌ای ابعاد روانی و اجتماعی وضعیت زنان در ایران معاصر را به نمایش می‌گذارند. نقش زنان در جامعه معاصر ایران و روابط آن‌ها با اطرافیانشان از مهم‌ترین دغدغه‌های این هنرمند است. «زن» که همواره به عنوان نمادی از زیبایی، عشق، زندگی، نیروی مادینه طبیعت، سرزمین و زایش در دوره‌های مختلف مورد توجه هنرمندان بوده، در آثار وی با جلوه‌ای از قدرت زنانه و اغواگری همراه می‌شود و پارادوکسی را به نمایش می‌گذارد که قابل‌تأمل است. بازنمایی‌های واقع‌گرایانه او که با اغراق در فرم، نور و سایه و نوعی خیال‌پردازی گوتیک‌وار در فضایی سیاه و سفید ادغام شده، این آثار را در مرز میان عکاسی و نقاشی معلق نگاه داشته و نمادپردازی‌های فرهنگی متأثر از تاریخ و ادبیات ایران آن‌ها را به سمت رویکردی اگزوتیک سوق داده است.

اثر شش‌لتی حاضر نیز مانند سایر آثار این مجموعه با رنگ‌روغن روی بوم در ابعاد بزرگ و با رنگ‌های سیاه و سفید اجرا شده و به بازنمایی عکس‌گونه فیگور سه زن با پوششی که به روحانیون مسیحی شباهت دارند و با چهره‌ای سرد و بی‌روح به مخاطب می‌نگرند. حالت چهره هر سه فیگور به هم شباهت دارد، اما تفاوت‌هایی میان آن‌ها وجود دارد که باعث می‌شود مخاطب با تأمل بیشتری به آنان بنگرد. این شیوه تکرار چهره‌ها در آثار پیرهاشمی برآمده از دیدگاه انتقادی او به نگاه ابژکتیوی است که در اکثر جوامع مردسالار و به‌خصوص ایران نسبت به زنان وجود دارد. وی در این مجموعه از طریق نمادهای تصویری برگرفته از تکنولوژی و حیوانات سعی در به چالش کشیدن این دیدگاه دارد؛ چنان‌که در این اثر نیز تأثیر تکنولوژی بر وضعیت زنان دیده می‌شود.

فیگور زنی که در وسط کادر ایستاده بلندتر است و دست‌هایش را پشت سر خود پنهان کرده، در حالی‌که زنانی که در دو طرف او قرار گرفته‌اند، یک دستشان نمایان است و دست دیگر را پشت سر پنهان کرده‌اند. در این میان آن‌چه توجه بیننده را به خود جلب می‌کند، سیم رابطی است که از دست فیگور سمت چپ بیرون آمده، دور بدنش پیچیده و از پشت سرش به فیگور میانی و سپس به فیگور سمت راست رسیده و در نهایت معلق مانده، که هم می‌توان آن را نمادی از ارتباط در تکنولوژی امروزی دانست و هم اشاره به انتقال پیامی که در فیگور میانی در انتظار پردازش است. اما این پیام چه می‌تواند باشد؟ آیا اشاره‌ای است به انتقال سنت‌های گذشتگان به زن امروز؟ و یا اشاره‌ای است به دنیای مدرن و تلفیق آن با سنت‌های گذشته؟ این معنا به واسطه درج عبارت LOADING بر فیگور میانی و دست‌های پنهان شده در پشت سر این زن و نگاه خیره او به مخاطب تکمیل می‌شود. در نهایت سیمی که از پشت فیگور سمت راست خارج شده و در هوا معلق مانده به تعلیق در پردازش اتفاقات تکنولوژیک در جامعه سنتی اشاره می‌کند. این‌جاست که دغدغه هنرمند نمایان می‌شود و این سوال در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد که آیا دست‌های او نیز پشت سرش با سیم بسته شده و سنت‌های پیشین به وی نیز انتقال خواهند یافت؟ به راستی زن معاصر ایرانی چگونه خود را از قید و بند این سنت‌ها خواهد رهانید؟ و چه چیزی هویت فرهنگی او را در میان این پارادوکس آشکار می‌سازد؟

نحوه قرارگیری پیکره‌ها و قرینگی موجود در تصویر به گونه‌ای است که به واسطه اختلاف جزئی در قد فیگورها و بالاتر قرار گرفتن چهره فرد میانی مثلثی فرضی با ارتفاع بسیار کم به وجود بیاید و تأکیدی بر قدرت آسیب‌پذیر او باشد. روبنده هر سه زن به پشت سرشان انداخته شده، اما نوشته‌هایی به خط عربی مانند توری سفیدرنگی بخشی از چهره فیگورهای سمت راست و چپ را پوشانده، در حالی که در چهره فیگور میانی اثری از این نوشته‌ها نیست. همه این اشارات تصویری حاکی از سرکشی و عدم پذیرشی هستند که در فیگور میانی نمایان می‌شود: زنی که با صلابت در مرکز تابلو ایستاده و با نگاهی پرسشگر و پلک‌هایی ورم کرده به مخاطب می‌نگرد، زن امروز است، زنی که با همه تضادهای اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کند و به دنبال جایگاه حقیقی خویش است. فرم چهره این زن و تضادی که در رنگ سیاه پوشش و رنگ سفید چهره‌اش وجود دارد، بیننده را به یاد تابلوی «جیغ» اثر ادوارد مونک می‌اندازد، اما این زن نه تنها جیغ نمی‌کشد، بلکه مهر سکوت بر لب زده و با نگاهش سخن می‌گوید.

هرچند ارتباط میان این سه زن و تناقضی که در پوشش سنتی آن‌ها و تکنولوژی امروز وجود دارد را می‌توان به نسل‌های متفاوت تعبیر کرد، اما در عین حال می‌توان سه وجه از وضعیت یک زن در جامعه مردسالار را نیز در آن مشاهده کرد.