Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Search in posts
Filter by Categories
آذر 1402
بهمن 1402
تصویری
تیر 1396
تیر 1397
تیر 1398
تیر 1401
تیر 1402
خبر و رسانه
دی 1395
دی 1396
دی 1397
دی 1398
دی 1399
دی 1400
حراج هنر کلاسیک و مدرن ایران - تیر 1398

28   سهراب سپهری (1359-1307)

فهرست آثار

اطلاعات اثر

عنوان اثر : بدون عنوان

امضاء: «سهراب سپهری» (پایین چپ)
رنگ‌روغن روی بوم
102×84 سانتیمتر
تاریخ اثر: حدود دهه 1340
پیشینه:
این اثر در اکتبر 2017 در حراج کریستیز لندن ارایه شده است.

برآورد قیمت

30,000 - 20,000 میلیون ریال

قیمت فروش

قیمت فروش : 22,000,000,000 ریال

درباره اثر

چیرگیِ ذهنیت بر عینیت، هدف غائی نقاشی سهراب سپهری است. او غالب آثارش را در مرز انتزاع نگاه می‌داشت تا همچنان موضوع در آن‌ها طنین داشته باشد. در مقام شاعر هنرمند، او قادر به حذف موضوع نبود و هر اشاره قلمش، هم کیفیت تصویری ‌داشته و هم مابه‌ازایی ادبی. در اثر حاضر نیز موضوع با ابهام و پوشیدگیِ بسیار رخ می‌نماید؛ هیبتی تداعی‌گر خاک، خانه، درخت و افق، که هرآیینه به‌صورتی دیگر درمی‌آید و از هر قرار و تفسیری می‌گریزد.

رویکرد حسی سهراب به طبیعت از پسِ دوره‌های انتزاع در آثارش نمود یافته و بعد بینش انتزاعی را پشت سر نهاده و باز به طبیعت روی آورده است. حضور نیرومند عناصر هندسی و تأثیر آن‌ها در بیان این اثر به‌خوبی رد پای گذار از دوران انتزاع‌گرایی را برملا می‌‌کند. اثر در عین حال آکنده است از انرژی آشفته و شورانگیز و نوعی مرزناشناسی که انسجام ساختار شکلی را برنمی‌تابد.

سطوح وسیع خاکستری، آجری و سیاه با رنگ‌های تند و زنده آبی و سبز در هم می‌شکند و ضربه‌قلم‌های قوی و تند، ریتم پرتحرکی را در پرده نقاشی ایجاد می‌کند. برخلاف آثار متأخر سپهری، او در این دوره از آثارش که به دهه 1340 تعلق دارند، ماده رنگ‌روغنی را غلیظ و پرقشا به کار می‌گیرد و از پالت رنگ‌های گرم استفاده می‌کند.

ضربات محکم و مطمئن عمودی و افقی با چنان سرعت و قدرتی ترسیم شده که نشان از برون‌ریزی هیجانی هنرمند دارد. این پهنه هیبتی دارد برافراشته و سهمگین. پژواک صدایی است که در شعر هنرمند نیز عنصری پاینده است. عظمت تنهایی از جنس هراس است. به بیان خود سهراب: «ای هراس قدیم! در خطاب تو انگشت‌های من از هوش رفتند.»

مجموعه رنگ‌های سپهری خاص و شخصی است. سیاه و خاکستری و درجات متنوع قهوه‌ای و خاکی، با لکه‌های آتشین سرخ یا آبی بر پهنه‌ای از سایه‌رنگ‌های خاموش. اجرای بسیار آزادانه و بی‌قید و تکلف، ترکیبی چنان ساده پدید آورده که گویی یادداشتی است که هنرمند با استحکامی خلل‌ناپذیر و تحکمی مجاب‌کننده تحریر کرده است. فریدون رهنما، شاعر و سینماگر درباره نقاشی‌های سپهری می‌نویسد: «روزی روزگاری، او از بازی رنگ‌ها لذت می‌برد. پهنه نوینی را جست‌وجو می‌کرد، جهان‌های نهانی و دورافتاده‌ای را باز می‌یافت. از رنگ مست می‌شد و در آن به سان عارفان پیشین ما به قدری می‌رقصید که در ژرفای آن می‌افتاد. در آن خواب می‌دید. شاید خواب جهانی وارسته و ایمن از کشمکش. انگار می‌خواست از درون رنگ، جهانی ناپیدا را بیرون آورد و آن سوی مرزها را نشان دهد»[1].

گرچه انسان در نقاشی‌ سهراب سپهری حضور ندارد، اما هر چه او خلق می‌کند آکنده از حسی و بیانی انسان‌نماست. لکه‌ها چون واژه‌ها، به زبان کیهانی طبیعت سخن می‌گویند، و همچون هایکوهای ژاپنی بی زمان و مکان‌اند. نقاشی او گرچه حدیث نفس می‌گوید، اما مخاطبی جهانی را می‌جوید.

 

[1] . رهنما، فریدون؛ سهراب سپهری، شاعر، نقاش؛ انتشارات امیرکبیر، چاپ اول: 1359.