Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Search in posts
Filter by Categories
آذر 1402
بهمن 1402
تصویری
تیر 1396
تیر 1397
تیر 1398
تیر 1401
تیر 1402
خبر و رسانه
دی 1395
دی 1396
دی 1397
دی 1398
دی 1399
دی 1400
حراج هنر معاصر ایران - تیر 1401

105   فریده لاشایی (1391-1323)

فهرست آثار

اطلاعات اثر

عنوان اثر : بدون‌عنوان از مجموعه درخت

امضاء: «فریده لاشایی 84» (پایین چپ)
رنگ‌روغن و گرافیت روی بوم
100×120 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1384

برآورد قیمت

20000 - 15000 میلیون ریال

قیمت فروش

قیمت فروش : 15,000,000,000 ریال

درباره اثر

رویکرد انتزاعی به طبیعت همراه با چاشنی نگاهی تغزلی، مشخصه بارز ادوار مختلف هنری فریده لاشایی است؛ هنرمندی که آکنده از احساس بود و جوهره حسی خوانش خود از هستی را در قالب‌های متنوعی از هنر چون نقاشی، مجسمه، طراحی کریستال تا هنر چیدمان و ویدیو-نقاشی ماندگار کرد. نگاه تحسین‌برانگیز و عاشقانه او به طبیعت در تابلوهای بیشماری که با موضوع طبیعت کشیده هویداست و در این میان، درختان با بدنه‌ای سترگ و ایستاده نقشی اصلی بر عهده دارند. در واقع منظره‌سازی‌های این بانوی هنرمند در غالب موارد چیزی نیست جز تجسم درخت در تغزلی‌ترین بیان بصری. از سویی دیگر این تکرار مداوم درختان در بیش از پنجاه سال خلق اثر هنری، وجهی مفهومی به آثار لاشایی می‌دهد که در آن درخت، از ابژه شناسا رها شده و بسان سوژه‌ای بیانگر بازآفرینی می‌شود. به بیان دیگر در مجموعه درختان لاشایی، مفهوم درخت بسان وجودی است که در میانه زمین و آسمان ایستاده و دو وجه زمینی و آسمانی را به هم پیوند می‌دهد و در میانه آن تاب می‌آورد. از این نظر درختان لاشایی قرابتی معنایی با وجود انسانی می‌یابند که دو وجه آسمانی و زمینی، در آن جمع آمده و مخلوق برگزیده آفرینش است و در میان آماج حوادث تاریخ تاب آورده و پا برجا ایستاده است.

اثر پیش‌رو دو درخت را تنگاتنگ یکدیگر نمایش می‌دهد که از زمینی سبز روییده‌اند و در میان آبی‌آسمان برگ‌های سرخ و سبز خود را چون چتری بر سر باز کرده‌اند. با این حال هنرمند از پرداخت واقعگرایانه طبیعت سرباز زده و به واسطه لکه‌گذاری‌های آنی و حسی در کنار خطوط سرگردان با ضربه‌قلم‌های لجام‌‌گسیخته، صحنه‌ای را شکل داده که بیش از آن‌که بیانگر قطعیت طبیعت باشد، تجسم حالت‌گرایی پنهان در روح طبیعت است. در واقع نقاش با کنار گذاشتن واقع‌نمایی به عنوان امر مطلق و نگرش مطلق‌گرا، خوانش چندگانه از حقیقت را به عنوان رهیافتی معاصر مد نظر قرار داده و تلاش می‌کند از واقعیت، برساختگی متفاوت را تجسم بخشد که رویایی، رمزآلود و تردیدبرانگیز است. از این‌رو امر قطعی به چیزی ساختگی و شخصی بدل می‌شود که با فردیت هنرمند و خوانش شخصی او درهم تنیده شده و عالمی شخصی و درونی را شکل می‌بخشد که در آن تابلوی هنری بسان دریچه‌ای برای ورود به جهان ذهنیات نقاش می‌شود و واکنشی غریزی را در بیننده برمی‌انگیزد که فارغ از تعقل‌گرایی است. حس رویش، زندگی و حرکت از پسِ کشیدن بدنه و برگ‌های شکوفای درختان هویداست و در عین‌حال اضطراب و دلهره‌ای پنهان نیز به واسطه ضرباهنگ خطوط درهم‌فرورفته در اثر احساس می‌شود که شاید برآمده از تجربیات زیسته لاشایی در زندگی پرفراز و نشیب اوست. این حضور نگاه تغزلی در کنار بیانگری اکسپرسیونیستی سبک خاص لاشایی را شکل می‌بخشد که از یک‌سو ریشه در شاعرانگی فرهنگ ایرانی دارد و از سوی دیگر بیانگر تاریخ سراسر پرسوز و گداز ملتی دارد که همواره از پس حوادث، سربلند بیرون آمده و قد راست کرده و جبر روزگار را تاب آورده‌اند.

نقاش به واسطه دو خط مورب اثر را به سه بخش بالا، میانه و پایین تقسیم کرده که با انحنایی ظریف، تعادل هارمونیکی را در سه بخش ایجاد کرده و در عین حال به واسطه محو شدن و بازپیدا شدن، ارتباط سه بخش حفظ شده است. با این حال محل قرارگیری این دو خط علاوه بر وجه بصری، دارای بیانی مفهومی نیز است: خط مورب بالا گویی سر درختان را قطع کرده و خط پایینی، آن‌ها را از ریشه جدا کرده‌ است. شاید این واکنش غریزی نقاش از تاریخ سرزمین مادری است که بارها مورد تهاجم قرار گرفته، اما فرهنگ خود را با تمام توان حفظ کرده است. به همین دلیل نقاشی‌های لاشایی را نمی‌توان اکسپرسیونیسم انتزاعی خواند. در واقع مرز انتزاع در آثار او تا بدان‌جا پیش می‌رود که تحریک عاطفی از حرکت باز نایستد و مواجهه با احساسی ناب برای مخاطب در درونی‌ترین حالت خود، به عنوان امری ممکن باقی بماند. بدین‌طریق هنرمند در بیانی شخصی، طبیعت را در ناب‌ترین و درونی‌ترین حالت، به محملی برای بیان عواطف و احساسات شورانگیز خود بدل می‌سازد که گاهی با اضطراب، نگرانی و در خود گمشدگی همراه است. در چنین جهانی، رنگ‌های رقیق و بی‌فام به واسطه قرارگیری در فضاهای خالی بوم، انرژی سیال هستی را در درختانی شکل می‌بخشند که جز سایه‌ای حسی از آن‌ها باقی نمانده و موجودیتشان هر آن امکان دارد در آبی آسمان حل شود و به تجسمی از نیستی بدل شوند.