حاجیزاده تصویرگری است که با تصرف در عکسهای قدیمی، به تعبیر و تفسیری معاصر و شخصی از موقعیت آدمها دست میزند. این گرایش که در دهه پنجاه شمسی با نقاشی از روی عکسهای خانوادگی دوران کودکیاش آغاز شده بود، بعدها به زبان شخصی حاجیزاده در نقاشی تبدیل شد و به تیپهای انسانی و شخصیتهای تاریخی نیز گسترش پیدا کرد. او در بازسازی جهان گذشته، بر بیانی حسرتبار و نوستالژیک تأکید نمیکند. با آن که نقاش سالهاست دور از وطنش در فرانسه زندگی میکند، اما همچنان کنکاش در عکسهای قدیمی، حالت مالیخولیایی ندارد و گاه با نقدهای جدی و گروتسگوار به گذشته همراه است. بیشک حاجیزاده یکی از پیشگامان هنر پاپ در هنر نوگرای ایران به حساب میآید.
او با اندک تغییری در عکسهای آشنا، رنگگذاری محدود، انتخاب برشهای غیرعادی از عکس، جداسازی آشکار یا پنهان، جرح و تعدیل فضا و رابطهها و ترکیبها، به نوعی آشناییزدایی دست میزند. خامدستی، طنزی پنهان و پیچیده و بداعت در دفرماسیون از ویژگیهای کار اوست. مضمون بسیاری از آثارش جدیت مضحک آدمهایی است که جلوی دوربین عکاسی در نماهایی خیالانگیز خود را ثبت کردهاند.
حاجیزاده میگوید، این اردشیر محصص بود که توجه او را به عکسهای قدیمی، به ویژه عکسهای قاجاری جلب کرد. نوازندگان، سرداران مشروطهخواه، زنان درباری که در اثر حاضر نیز دیده میشود، از مضامین مکرر آثار قاسم حاجیزاده هستند. از حیث ابعاد بزرگ و کیفیت اجرای فیگورها، این اثر از شاخصترین کارهای هنرمند محسوب میشود. سردی اثر در ابتدا بیننده را از خود میراند و احساسی شبیه نیمهکاره بودن القاء میکند، اما با کمی دقیق شدن بر روی اثر، برای همیشه در خاطره ناخودآگاه بیننده خواهد ماند. به عبارتی در نخست بیننده را پس زده و سپس پیش میکشد. سوژههای این نقاشی مردگانی هستند که همچنان گوشههایی از ذهنشان بیدار مانده و میتپد. پرهیز از استفاده از خط، به کار گرفتن سطوح رنگی و تخت و رنگهای مات و آغشته به سپید و خاکستریها از ویژگیهای شاخص اثر حاضر است.