Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Search in posts
Filter by Categories
آذر 1402
بهمن 1402
تصویری
تیر 1396
تیر 1397
تیر 1398
تیر 1401
تیر 1402
خبر و رسانه
دی 1395
دی 1396
دی 1397
دی 1398
دی 1399
دی 1400
حراج هنر مدرن و معاصر ایران - خرداد 1394

21   مسعود عربشاهی (1398 – 1314)

فهرست آثار

اطلاعات اثر

عنوان اثر : بدون عنوان

امضاء: «م. عربشاهی 35» (پایین راست)
ترکیب مواد روی بوم
180×135 سانتی‌متر
تاریخ اثر: 1355

برآورد قیمت

2,000 - 1,500 میلیون ریال

قیمت فروش

قیمت فروش : 2,200,000,000 ریال

درباره اثر

سعود عربشاهی مانند یک معمار، فضای تجسمی خود را با خطوطی قاطع و در عین حال رمزی و کهن­، مهندسی می‌کند تا بدین ترتیب اسطوره­‌های ازلی خود را بر زمینه­‌ای پر رمز و راز بنشاند. او رنگ و کاربست لایه­‌های رنگی را خوب می‌شناسد و همچنین توانایی قابل توجهی در مهار خط دارد. وقتی از نزدیک به این اثر نگاه می­‌کنیم دنیایی طوفانی از رنگ­‌های پخته و کهه­‌نما تسخیرمان می­‌کند و در عین حال خط­‌ها چنان قدرت و صلابتی دارند که به سرعت تشخیص می‌دهیم منحصر به عربشاهی است. چینش خط­‌های ظریف آبی، قرمز و نارنجی که به کمترین میزان ممکن در اثر به‌کار رفته، ترکیب­‌بندی قرینه کار را می­‌شکند و با ساخت شکل­‌های هندسی ساده، نمادشناسی اشکال و کهن‌الگوهای فرمی را یادآور می­‌شوند.

تصویرپردازی انتزاعی و رمزگونه مسعود عربشاهی در این اثر روایت و بازنمایی عالمی است که در شرف شدن و فعلیت یافتن است. در بسیاری از اسطوره­‌های کهن آمده است که دنیا، از نیستیِ سیاه‌­گون و تاریکی برمی­‌خیزد و در این زایشِ پرالتهاب، انواری درخشان و خیره‌کننده بر جهانِ زیست‌یافته ساطع می­‌شود تا نیست را هست کند و عدم را به حضور رساند؛ همانطور که در زمان زایش کهن­‌ترین اسطوره­‌های بشری، مانند میلاد مهر (میترا) روشنایی تابناک از کنه تاریکی تبلور می­‌یابد؛ چیزی شبیه به آنچه که در این کار مسعود عربشاهی شاهدش هستیم. این طیف از آثار عربشاهی اگر چه در مواردی کاربست رنگ‌­های تیره در پس‌­زمینه را به تماشا می­‌گذارند، ولی در عین حال با القای ژرفای تصویری، مفهوم بنیادینی از زایش و خلقت را به شکلی درخشان و پرهیبت، درست در لحظه­ غور مخاطب در اثر، به تصویر می­‌کشند. شاید بتوان گفت که این اثر عربشاهی درست لحظه­ زایش است؛ لحظه‌­ای که به‌تدریج زمینه­‌های طلایی و خاکی و خطوط جهان­‌ساز را بر گستره­ بوم آشکار می­‌کند. می‌­توان تصور کرد پیش از اینکه رنگ­‌هایی چنین بر بوم عربشاهی بنشینند، زمین در تاریکی و سرمای مطلق قرار داشته است. در این لحظه علاوه بر فقدان انسان و گیاه، از عناصر اربعه نیز جز خاک چیزی بر زمین نیست؛ تا سرانجام اسطوره­‌ای نخستین مثلاً مهر، پا به گیتی می­‌گذارد و با آمدنش آب و باد و آتش رنگ و جلای دیگری بر زمین می­‌بخشند.

عربشاهی کار خود را ابتدا با تکیه بر نقش­مایه­‌های بین­‌النهرینی آغاز می­‌کند و در ادامه به اتمسفری جهانی می­‌رسد، به طوری که آثارش اکنون دیگر به زمان و مکان خاصی تعلق ندارد. به همین جهت خود را بانی یک سبک ملی، معاصر و در عین حال فارغ از جغرافیایی مشخص می­‌داند. به گفته­ او:
«هیچ گاه سعی نکرده­‌ام که خطوط و طرح­‌ها را در زمان خاصی مشخص و منجمد کنم، تا گسستی آگاهانه در کارم پیش بیاید. دل سپردن به نقش­‌ها و حجم­‌های سومری و آشوری و غیره، بی­شک مراحل گوناگونی را تا به حال پشت سر گذاشته و خود به خود نموده‌ای متفاوتی یافته است. دگرگونی هنر من در حد یک روش‌­شناسی و تمرکز عاطفی کنجکاوی برانگیز است. پیشرفت در تحلیل بنیادی آثار باستانی و اسطوره­‌ای و درک کامل از هنر مدرن به بازگویی مفاهیم ذهنی من و پیشگامی در ایجاد یک سبک ملی کمک کرده­ است. به طور کلی من با انتخابی هوشمندانه و با برقراری یک سری روابط تازه میان عناصر بصری، آثارم را خلق کرده­‌ام و تصویر ذهنی­‌ام را بدون اتکا به روایت­‌پردازی به وجود آورده­‌ام. عامل مهم دیگر برای من زمان بوده و هست. اغلب آثارم ریشه در گذشته­ تاریخی دارد، اما به طرزی مشخص امروزی و معاصر است. یعنی به گونه­‌ای با فضا رفتار کرده­‌ام که معرف فضای نوین تصویری باشد. اگرچه من در ترکیب­‌هایم از نقش­‌ها و نمادهای کهن سود برده­‌ام، ولی تحت هیچ شرایطی این کهن الگوها نه تنها شکلی ایستا، بدون ذهنیت و خلاقیت به خود نگرفته، بلکه برعکس کیفیتی پویا را با خود همراه داشته است. پویایی، حرکت و زمان در آثار من محرز و چنان خودی شده­‌اند که در آن‌ها هیچ نشانی از اسلاف غربی‌­شان مشاهده نمی­‌شود.»[1]


[1]. شمخانی، محمد، گفت‌و‌گو با مسعود عربشاهی، نقد و نوشت­ه‌ایی درباره برخی از پیشگامان هنر معاصر ایران، تهران: آگه، 1384: 15.