Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Search in posts
Filter by Categories
آذر 1402
بهمن 1402
تصویری
تیر 1396
تیر 1397
تیر 1398
تیر 1401
تیر 1402
خبر و رسانه
دی 1395
دی 1396
دی 1397
دی 1398
دی 1399
دی 1400
هنر مدرن و معاصر ایران - تیر 1402

75   عبدالرضا دریابیگی (1391 – 1309)

فهرست آثار

اطلاعات اثر

عنوان اثر : بدون‌عنوان

امضاء: «دریابیگی Daryabeigi 76» (پایین چپ)
رنگ‌روغن روی بوم
100×70 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1355

برآورد قیمت

12000 - 8000 میلیون ریال

قیمت فروش

---

درباره اثر

نقاشی‌های عبدالرضا دریابیگی تجسم فضایی آرامبخش و رویایی هستند که ژرف و آرام بر گستره بوم نقش بسته و به دور از هرگونه هیاهو و اضطراب روح انسان را به آرامش مطلق فرامی‌خواند. اغلب این نقاشی‌ها فضایی مه‌آلود از منظره‌ای در دوردست را به تصویر می‌کشند که حیرت و سکون را با خود به ارمغان می‌آورند. وی با رویکردی کمینه‌گرا و پرهیز از بازنمایی امکانات زندگی مدرن و دست‌ساخته‌های بشر، منظره‌هایش را از حضور هیجانات انسانی می‌زداید و مناظر جغرافیایی را با مفاهیم عرفانی پیوند می‌زند. به عقیده او اصل و پایه همه چیز بر مبنای آرامش و سکون گذاشته شده و نه تنها انسان، بلکه تمام موجودات کره زمین، از درخت و کوه گرفته تا حیوانات در برابر عظمت بیکران هستی کوچک و ناچیز‌ند. اینان از آن‌جا که مانع رسیدن به آرامش و سکون هستند، در آثار دریابیگی حضوری حداقلی و ناچیز دارند.

دریابیگی از نخستین نقاشان ایرانی است که افق‌های وسیع نیمه‌انتزاعی را با عرفان‌اندیشی مدرن ترکیب کرد و نوعی تخیل احساساتی را در مجموعه آثارش به نمایش گذاشت. آثار او بارها در حراجی‌های داخلی و بین‌المللی شرکت داده شده و فروش آثارش از سال ۲۰۱۳ تاکنون رشد چشمگیری داشته است. مجموعه دورنماها از مشهورترین آثار وی به شمار می‌آیند. او در این مجموعه مناظر ژرف و آرامی را به نمایش می‌گذارد که تداعی‌کننده سکون و خلوتی ازلی ابدی هستند که ورای هر زمان و مکان، گاه شکوهی خوفناک را در فضایی مه‌آلود به تصویر می‌کشد.

اثر حاضر نیز متعلق به همین مجموعه است که نمایی از آسمان و دریا را در نهایت ایجاز در آن به نمایش گذاشته است. کمپوزیسیون افقی بوم و خط افق که تقریباً آن را به دونیم تقسیم کرده بر آرامش حاکم بر تابلو تأکید می‌ورزد. رنگ‌های سبز و آبی در هارمونی دلنشینی با هم پیوند خورده‌اند، و این بار رنگ آبی سهم دریاست و آسمان به سبزی می‌گراید. سبز آسمان بر گرمای اثر افزوده و در بخش پایینی تونالیته‌های مختلف آبی لایه‌لایه روی هم قرار گرفته و اشاره‌ای مینیمال به امواج دریا دارند. دریابیگی برای خلق فضای رویایی با استفاده از رنگ‌های هارمونیک و بیان کمینه‌گرا از طبیعت صرف فاصله گرفته و تا مرز انتزاع پیش رفته است. فضای بیکرانه تابلو سرشار از آرامشی است که گویی پس از یک طوفان با نظمی مستتر بر دریا حاکم شده است. اما آن‌چه قدری از این آرامش می‌کاهد، حضور بادبان‌های سفیدرنگی است که در محدوده افق نمایان می‌شوند و حضور انسان را گوشزد می‌کنند. این از شگردهای دریابیگی برای برانگیختن تخیل مخاطب است. او با نقش کردن چنین عناصری ماهیت منظره را تغییر داده و به آن پویایی می‌بخشد و بدین‌ترتیب روح حیات را در آن جاری می‌سازد. حضور این بادبان‌های سفیدرنگ و خطوط امواج آرامی که با رنگ سفید در میانه تابلو تصویر شده‌اند، مخاطب را قدری از این توهم خیال‌انگیز دور کرده و ذهنش را به سمت واقعیتی پنهان و در عین حال آشکار سوق می‌دهد، اما هم‌چنان فضا برای جولان مرغ خیال مهیاست. شبح پرنده‌ای به رنگ سفید که در آسمان در حال پرواز است نیز با فرمی حداقلی بازنمایی شده و سکوت آسمان تابلو را شکسته است. گویی به سمت بیننده پرواز می‌کند و با خود پیامی دارد که صدای آن شنیده می‌شود.

غافلگیری آن‌جا اتفاق می‌افتد که از پس خطوط سفید امواج در خط افق لکه تیره‌ای در هماهنگی با آسمان و دریا رخ می‌نماید که حضور بادبان‌ها و شور میانه تابلو را توجیه می‌کند؛ خشکی! به سان جزیره‌ای ناشناخته در حالی که شمایل نمادین چند ساختمان سفیدرنگ را بر دوش خود حمل می‌کند، در دوردست‌ها سر از آب برآورده است. رویکرد هنرمند در ناچیز شمردن انسان و دیگر موجودات در برابر عالم هستی این‌جا خود را نمایان می‌کند. اندازه تمام این خشکی و دست‌ساخته‌های انسان نسبت به گستره بوم آن‌قدر ناچیز است که هیچ خللی به عالم آرمانی شکل گرفته در اثر وارد نمی‌کند و نه تنها از عمق آن نمی‌کاهد، بلکه مخاطب را به تعمق و تأمل در تمام پدیده‌های هستی وامی‌دارد. گویی نقاش با زبان تصویر از خلال منظره‌ای وهم‌آلود، بی‌ارزشی دغدغه‌های کوچک و بزرگ بشر را از دید ناظر مطلق به او گوشزد می‌کند و او را به درنگی فرا می‌خواند که تنها با فاصله گرفتن از بشریت میسر است. چشم بستن بر هر آن‌چه به ظاهر قابل مشاهده و ملموس است و در جایگاه ناظر بیرونی به پدیدارهای هستی نگریستن، رمزی از رموز عرفانی است که شاید بتوان گفت مخاطب در مواجهه با این اثر به کشف آن ترغیب می‌شود. گویی تنها خاطره‌ای از رخدادها باقی می‌ماند و هیاهوی زیست در سکوتی ابدی خاموش می‌گردد.