امضاء: ( میرمصور 1304 ) (پایین چپ)
رنگ روغن روی گونی
سانتیمتر 70×100
تاریخ اثر: 1304
برآورد قیمت : 1,200-800 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 90,000,000 تومان
امضاء: ( میرمصور 1304 ) (پایین چپ)
رنگ روغن روی گونی
سانتیمتر 70×100
تاریخ اثر: 1304
سید حسین ارژنگی معروف به «میرمصور»، فرزند میرسیدابراهیم و برادر بزرگ عباس (رسّام) ارژنگی، در این اثر، با تأثیرپذیری از اسلوب نقاشی دوره قاجار و ترکیب آن با ناتورالیسم نوظهوری که بانی آن را باید کمالالملک و شاگردانش دانست، اثری را با حال و هوای تاریخی آفریده است که در آن میتوان به خوبی شمایل و ساز و برگ یک شاهزاه قاجاری را نگریست، شاهزادهای که از بد روزگار تا واپسین روزهای عمر خود، همچنان امیدی در رسیدن به تاج و تخت به جا مانده از احمد شاه را دارد تا خود را بر مسند هشتمین پادشاه دودمان قاجار بنشاند.مرد ایستادهای که در این اثر مشاهده میشود، با شمشیری در دست و لباسی رسمی که مبین پوشش رجال سیاسی دوره قاجار است، تمثال محمدحسن ميرزا برادر احمدشاه و آخرين وليعهد دوره قاجار را نشان میدهد که در واپسین سالهای قاجار به سِمت والي آذربايجان منسوب بوده است. او با شمشیری در دست و لباس رسمی که مبین پوشش رجال سیاسی دوره قاجار است، نمونهای شاخص از فیگورهای کلاسیک در نقاشی درباری دوران قاجار را تجسم بخشیده است.نوع ایستادن پیکره بیتأثیر از عکاسی دوره قاجار نیست، به ویژه اینکه نمونههای متعددی از عکسهای محمدحسن ميرزا در این کسوت موجود است. اثر از نظر رنگ و ترکیببندی نیز، به خوبی شاخصههای نقاشی اواخر قاجار و اوایل پهلوی را نمایندگی میکند. اگرچه میرمصور و برادرش رسام ارژنگی، جزو نگارگران و نقاشان کلاسیکگرای ایرانی محسوب میشوند، اما روند نوگرایی در آثارشان کاملاً مشهود است و بارقههایی از درک هنر نو در تفکر هر دو دیده میشود. عموماً نقاشان پیرو مکتب کمالالملک، گاه در ساخت و ساز نقاشی به وسواس یا دقت نظری دست و پا گیر دچار میشوند، با این وجود میرمصور در این اثر با نگاهی آزاد و قلمی رها، چهره محمدحسن میرزا را ساخته است. رنگها تخت و اجزای شمایل و نشانها با سادگی و بدون ریزهکاری نقاشی شدهاند. فضای خالی زمینه بیش از حد معمول است و پرترهی آخرین ولیعهد قاجار که در آرزوی رسیدن به تاج و تخت ماند، تنها و کوچک در میانه جای گرفته است.به شهادت فرزند دوستعلیخان معیرالممالک که ارتباط نزدیکی با میرمصور داشت او «به فن شبیهسازی، که خود آن را چهرهسازی اصطلاح میکرد، از دیگر رشتهها رغبتی بیشتر داشت و بهراستی در این فن – از نظر مهارت، قدرت و سرعت قلم و تسلط بهکارگرفتن رنگهای زنده و هماهنگ – سِحر میکرد و شاهکار میآفرید» .