Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Search in posts
Filter by Categories
آذر 1402
بهمن 1402
تصویری
تیر 1396
تیر 1397
تیر 1398
تیر 1401
تیر 1402
خبر و رسانه
دی 1395
دی 1396
دی 1397
دی 1398
دی 1399
دی 1400
حراج معاصر ایران - دی 1397

23   ژازه تباتبایی (1386- 1309)

فهرست آثار

اطلاعات اثر

عنوان اثر : بدون عنوان

آهن
50×60×160 سانتیمتر
تاریخ اثر: اواسط دهه 1340
تک نسخه
پیشینه:
این اثر متعلق به یک مجموعه معتبر می‌باشد.

برآورد قیمت

6,000 - 4,000 میلیون ریال

قیمت فروش

قیمت فروش : 10,000,000,000 ریال

درباره اثر

سفر به دنیای ژازه تباتبایی، حرکت در کوچه‌باغ‌های فرهنگ عامیانه است. او که از پیشگامان به‌کارگیری قطعات فلزی در هنر مجسمه‌سازی در ایران است، دلباخته اسطوره‌ها، روایت‌های فولکلور و افسانه‌های عامیانه بود و در تمامی آثار هنری خود تلاش کرد آنها را در بستری نو بازآفرینی کند.

تباتبایی، شاعر، نقاش، مجسمه‌ساز، نویسنده و نمایشنامه‌نویس بود که هیچ چیز را عاری از هنر نمی‌دانست و چنین می‌اندیشید که بذر هنر در همه چیز هست. با چنین نگرشی، دست به ساخت مجسمه‌هایی زد که امروزه در زمره مهمترین و تأثیرگذارترین آثار هنری سده بیستم هستند.

مجسمه حاضر همچون دیگر آثار هنرمند با استفاده از وسایل بازیافتی و قطعات ماشین‌آلات صنعتی و به شیوه سرهم‌سازی یا اسامبلاژ ساخته شده‌اند. ژازه با بیانی جسورانه به جست‌وجویی دقیق در میان زباله‌های ماشینی پرداخته و از انبوه اجزای مرده آن‌ها، موجوداتی زنده ساخته است. ژازه همواره در پی پدید آوردن حیوان یا کاراکتری انسانی در مجسمه‌هایش بود. آدم‌هایی با مشاغل مشخص که در نقاشی‌هایش هم تکرار می‌شدند، همچون اثر حاضر که مردی را نشان می‌دهد که گویی در حال نواختن سازی شبیه به دمام است. هویت مردانه به خوبی در چهره او بازنمایی شده تا آن‌جا که صورت او کاملاً بیانگر حالات اوست و شکلی اکسپرسیو دارد.

در این اثر، استفاده از ابزارهای صنعتی و تبدیل آن به پیکره‌هایی دوست داشتنی، پیوند عصر حاضر با گذشته است. در هنر مجسمه‌سازی، همواره هنرمند چیزی بی‌شکل را فرم می‌دهد، می‌سازد و در این روند، هنر زاده می‌شود. در آثار تباتبایی، قطعات ماشین به عنوان دستاوردی بشری که کارکردی است و راهی به زیبایی ندارد، در دستان خلاق هنرمند به نوعی جدید از چیدمان تبدیل می‌شود و در همین نظم نوین، خلاقیت هنری شکل می‌گیرد. گویی هنرمند، نظام جامعه سرمایه‌داری و عصر صنعتی را به نقد می‌کشد و برای آن قاعده‌ای جدید تعریف می‌کند؛ قاعده‌ای که در آن چرخ‌دنده‌ها، مهره‌ها، پیچ‌ها و یراق‌آلات نه از برای کار کردن، که برای خلق هنر چیده می‌شوند و این چنین آرزویی هنرمندانه محقق می‌شود.

مخاطب در مواجهه با آثار تباتبایی امکان آن را می‌یابد که شیءوارگی را تعریفی دوباره کند. در این آثار آشنایی‌زدایی به بهترین نحو رخ می‌دهد و شیء فلزی خشک، مقاوم، بی‌روح و زمخت، امکان آن را می‌یابد تا در بازتولیدی خلاق، به مجسمه‌ای پویا، دوست‌داشتنی، با چاشنی شوخ و کودکانه بدل شود. با این حال این تغییر، شکل‌دهنده عالمی رویایی و خیال‌پردازانه نیست؛ همواره چیزی از رنج و تنهایی انسان مدرن در این خیال حضور دارد. این مجسمه‌ها تداعی‌گر قدمتی تاریخی‌اند که ریشه در اسطوره دارند و مثل هر اسطوره، روایتگر حقیقتی هستند که در هزارتوی افسانه و خیال پیچیده و پنهان شده؛ فولادهای ساخت بشر، با آن زمختی و خشکی در دستان ژازه شکلی زنده و شوخ‌طبعانه می‌یابند. این حجم‌های فلزی به خوبی کیفیت انسانی یافته و به کالبدی زنده بدل شده‌اند.