برآورد قیمت : 2 - 1.5 میلیارد تومان
نقاشیهای ارسیا مقدم، جهانی شکلگرفته از خردهروایتهاست که به واسطه بیانی طنزآلود، گزنده و گاه تلخ، خاطره و تجربه زیسته هنرمند را در قالب فرمهایی پرشور و رنگهایی درخشان ارایه میدهد. مقدم از نقاشان نئواکسپرسیونیست ایرانی است که آثارش علاوه بر شور قلم و هیجان اکسپرسیونیستی، به لحاظ موضوعی، اجتماعی، به لحاظ تکیه بر ناخودآگاه، سوررئالیستی و به واسطه خودانگیختگی هنرمند در ساخت روایت و برخورد خامدستانه طراحی، پریمیتیو مینماید.
هنرمند در بیان روایتی از تجربیات زیسته خود، به سراغ خردهروایتهایی کماهمیت از جهان روزمره میرود و تلاش میکند با اغراق در فرم و رنگ، امر متعارف را به چیزی نامتعارف بدل کرده و بدین طریق راه را برای تفکر دوباره مخاطب باز کند.
بر همین بنیان، نقاشی پیش رو صحنهای از مجلس عروسی در باغ و عمارتی مجلل است. ماه در آسمان شب میدرخشد و مردی با کت و شلوار رسمی در حال حرکت به سمت تالار باغ و پیوستن به جمع زنان و مردانی است که در داخل عمارت به شادی مشغولند. با آنکه صحنه بیانگر شب عروسی است اما کلیت تابلو غرق در نور است و همه چیز به واسطه حضور شمعدانها و چراغها چون روز میدرخشند. صحنه باغ به واسطه حضور گلدانهای متعدد و گلهای رنگارنگ، شاداب و پرشور است و فرش قرمز در سمت راست تابلو، بر شادی و سرزندگی صحنه میافزاید.
ارسیا مقدم از آن دسته نقاشانی است که نام تابلوهایش، نقشی محوری در هنرش دارند. اثر حاضر با عنوان «آمدن به عروسی سندرلایی» ذهن مخاطب را به داستان سیندرلا و جاماندن کفش بلورین او در راه پلههای تالار میبرد؛ چیزی که به واسطه راهپله سمت چپ اثر بر آن تأکید میشود. ریتم نشاطآور صحنه به واسطه ضربهقلمهای پیاپی، رنگهای درخشان، فضاهای شلوغ و گاه از ریختافتاده، درهمتنیدگی توده چیزها که با فانتزیای کودکانه کلاغهای سفید و سیاه را همراه با گربه به صحنه اضافه کرده، هیجانی پرتحرک را در تابلو شکل میدهد. هرچند موضوع روایت از شب عروسی، به عنوان امری روزمره و برآمده از زندگی عامه مردم است، اما نوع انتخاب پرسپکتیو، همهچیز را به خروجی آرام از روال طبیعی سوق میدهد. هنرمند دو نقطه گریز برای پرسپکتیو در نظر گرفته که در دو راهروی قسمت میانه و سمت راست نشان داده شده است. با این حال کل تابلو دچار اغراقی در کنارههاست و گویی فشاری ناخواسته همهچیز را خم کرده و در حرکتی محدب از کناره به سمت داخل کجومعوج میکند. بدین ترتیب نشاط اولیه و سرخوشی حاضر در رنگها و فرمهای گاه فکاههگو، در اغراقی خودخواسته از مرز طنزگویی به تراژدی کشانده میشوند و گویی خبر از حادثهای میدهند که در لایههای زیرین در حال رخ دادن است.