برآورد قیمت : 1.5 - 1 میلیارد تومان
نقاشیهای سیمانی از طبیعتبیجان گارنیک در هاکوپیان در بین آثار وی از اهمیت خاصی برخوردارند. او در دوران فعالیت هنری خود به تجربههای مختلفی دست زده و سراغ موضوعات متفاوتی رفته و از متریالهای متنوعی برای خلق آثارش بهره برده است. با این حال نقاشیهای سیمانی وی از طبیعتبیجان بیش از سایر آثارش بیانگر سبک شخصی او هستند.
اثر پیش رو نیز به همین مجموعه تعلق دارد. در هاکوپیان این شیوه نقاشی را با الهام از نقاشی غربی و در دهه پنجاه آغاز کرده و رفتهرفته تأثرات شرقگرایانه و نگرشهای تزیینی هنر ایران را نیز به آن افزوده است. وی پس از یک دوره تجربه انتزاعگرایی هندسی به نقاشی فیگوراتیو روی آورد و در آثارش هنر مدرن غربی، هنرهای سنتی ایران و میراث فرهنگی ارمنی را در هم آمیخت. شیوه فضاسازی هندسی کوبیستی، اغراقهای اکسپرسیونیستی، پیکرنگاری قدیم ایرانی و نقوش تزیینی ارمنی در آثار او نمودار شده و سبک منحصربهفردش نیز حاصل همنشینی این ویژگیهاست.
اثر حاضر متعلق به زمانی است که هنرمند پس از دورهای متأثر از آثار پیکاسو و اکسپرسیونیستها به خلق آثار خویش پرداخته و ضمن جستوجو در مفاهیم مختلف مدرنیسم، شیوه بیانی خاص خود را در چیدمان و بازنمایی اشیا یافته است. طبیعتبیجانهای او در واقعیت صحنهآرایی نشده، بلکه برآمده از تخیل نقاشاند. او ترکیببندیهای چشمنوازی از آرایش گلدانها، گلها، میوهها، سازها و… در قاب نقاشیهایش به وجود آورده که در عین سادهسازی با جزییات زیاد و ملموسی در کنار هم قرار گرفته و نوعی بازگشت به لذت بیواسطه نگاه به اشیای پیرامون را در خود دارند.
شیوه اغراق در فرمها و رنگها در جوار متریال زمختی چون سیمان در این اثر کیفیتی بیانگر به آن بخشیده که در اکثر آثار این دوره نیز به چشم میخورد. عنصر خط در این آثار از اهمیت ویژهای برخوردار است. خطوط کنارهنمای ضخیم با رنگهای روشن و تیره، اشیا را در دل خود جای داده و مرز آنها را مشخص کردهاند. نکته جالب اینجاست که زمختی سیمان نه تنها منجر به کیفیتی خشونتآمیز در اثر نشده، بلکه نقاش با ایجاد بافتها و خراشها در سطوح رنگی و خطوط نرم و پیچان در اشیا نوعی ترکیب پر احساس، سرزنده و ملموس را در اثر رقم زده است. حضور رنگهای درخشان و پرکنتراست در تابلو نیز تأکیدی دوچندان بر رویکرد اکسپرسیو آن دارد. رنگهای تیره و روشن به خوبی در تعامل با هم در سطوح مختلف نقش بسته و علیرغم تعدد اشیا در ترکیببندی، گویی هر یک فضای منحصر به خود را دارند و نقاش با به کار گرفتن رومیزی سفید در بین اشیا توانسته ترکیب منتشر حاکم بر تابلو را کنترل کند. فضای منفی زیادی در زمینه دیده نمیشود و گویی بخشهایی از چیدمان از کادر خارج میشود. بدین ترتیب هنرمند توجه مخاطب را بیش از پیش به دیدن دوباره تکتک اشیای حاضر در صحنه سوق میدهد و چشمان وی را به گردش در گستره بوم فرامیخواند. بدینترتیب بیننده با دقت و تأمل در هر جزء چیز جدیدی کشف میکند و از کیفیت بصری خط و رنگ محظوظ میگردد. شاید بتوان گفت این چیدمان ذهنی مجموعهای از اشیایی است که با خود، تجربیاتی از زیست نقاش را حمل میکنند و آن چه گیتار، گلدان، مبل، رومیزی، ظروف، کلاه، زیرانداز و میز را به هم پیوند میدهد، روح زندگی است که در جان خالق این طبیعتبیجان جاری است.