چوب و آلومینیوم
60×91×104 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1398
تکنسخه
برآورد قیمت : 4,000 - 3,000 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 340,000,000 تومان
چوب و آلومینیوم
60×91×104 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1398
تکنسخه
محمدحسین عماد
مینیمالیسم آثار محمدحسین عماد با کمینهگرایی حاصل از تفکرات معاصر غرب تفاوتی اساسی دارد. اگر احجام مینیمالیستی نیمه دوم قرن بیستم با تأکید بر محوریت ماده و نمایش خلوص آن ساخته شدند تا قدرت و دستاوردهای تکنولوژیک عصر حاضر را به نمایش گذارند، کمینهگرایی احجام عماد ریشه در کلیگرایی نگرشهای شرق کهن دارد که به زبان روز بازمعنا میشوند و هویتی امروزی مییابند. عدم پرگویی در بیان تمثیلیِ حجمهای ساده، نوعی تعامل سازنده میان کهنالگوهای خاطره جمعی ساری در حکمت شرقی را بیان میکند که این بار نه در نقاشی چینی یا شعر هایکو یا پیچش اسلیمی، بلکه در حجمهایی چوبی و در دگرگونی ماهیت ماده، هویتی نو، مستقل و معنوی مییابند و به واسطه مفاهیم پنهان، ذهن را به تعمق و تأمل فرا میخوانند.
اثر پیشرو از مجموعه «تهی فعال» به خوبی چنین اندیشهای را به نمایش میگذارد. حجم تو خالی مکعبی چوبی با برشی دقیق به دو گوشه هرم مثلثی تبدیل شده و این دو شکل تازه در آمیختگی با یکدیگر هویتی نو مییابند که با فرم مکعب فاصلهای قابل توجه دارد. در عین حال این برش سبب آشکار شدن آن چیزی میشود که تا قبل، امری نادیدنی بود. فضای خالی درون احجام هرمگونه که با لایه براق و صیقلی آلومینیوم پوشانده شده، نوعی بیان تمثیلی از گوهر درون و شفافیت روح میشود که در کالبد جسم پنهان شده و نادیدنی است. در واقع همنشینی سطح صاف و آیینهای آلومینیوم، در کنار سطح تیره و پرخراش چوب شکلی از تقابل را ایجاد کرده و جمع نقیضین رخ داده است. چیزی سفید، روشن، آسمانی و صیقلی در پوششی زمینی، تیره و گرم پیچیده شده و موجودیت خاصی را رقم زده است. نوع قرارگیری دو گوشه بر روی یکدیگر نیز به گونهای است که تعلیق توده و فضا را نمایش میدهد و به واسطه تماس حداقلی، گویای نوعی ظرافت، دقت و هماهنگی در اثر است. مخاطب در چرخش دور اثر و دیدن وجوه مختلف آن، گاه حسی از تعلیق و عدم ثبات میکند که در عین حال از زاویهای دیگر، ایستایی پویایی را به نمایش میگذارد. این نوع سرهمبندی احجام حجیم به صورت امر ناممکن، ریشه در فرهنگ ذن و اندیشه تعادل نفس و روح هنرمند با ماده شکلدهنده اثر هنری دارد. گویی هنرمند در یکی شدن با ماده اثر، نقطه ثقل آن را مییابد و در اتصال به قوانین حاکم بر طبیعت، وجهی از امر ناممکن مستتر در هستی را به نمایش میگذارد. تعادل در بالاترین حالت خود بر تام هستی حاکم ولی نادیدنی است و تنها با تأملی مراقبهگونه نظم آن ادراک میشود. در این میان آنچه بر آن تأکید میشود فضای تهی میان دو فرم گوشهدار است که به واسطه انعکاس روشنایی محیط، بازتابش نور را سبب میشود؛ گویی نوری از درون به بیرون میتابد و بدین طریق فضای تهی، پر میشود و هستی را شکل میدهد.