امضا: «Pilaram 71» (پایین چپ)
رنگروغن روی بوم
70×50 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1350
پیشینه:
- این اثر در ژوئن 2008 در حراج کریستیز پاریس، دسامبر 2010 حراج ساتبیز دوحه و دسامبر 2015 حراج ادر پاریس ارایه شده است.
- اثر حاضر در کتاب «گزیده آثار فرامرز پیلارام» (ص 247)، نشر نظر (1400) به چاپ رسیده است.
برآورد قیمت : 2 - 1/5 میلیارد تومان
رقم برنده مزایده: 1,700,000,000 تومان
رقم نهایی فروش: 1,870,000,000 تومان
امضا: «Pilaram 71» (پایین چپ)
رنگروغن روی بوم
70×50 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1350
پیشینه:
- این اثر در ژوئن 2008 در حراج کریستیز پاریس، دسامبر 2010 حراج ساتبیز دوحه و دسامبر 2015 حراج ادر پاریس ارایه شده است.
- اثر حاضر در کتاب «گزیده آثار فرامرز پیلارام» (ص 247)، نشر نظر (1400) به چاپ رسیده است.
مدرنیسم ایرانی در هنر اواخر دهه سی پدیدار گشت و دغدغه هنرمندان بهوجود آوردن هنر معاصری بود که همزمان میتوانست منعکسکننده هویت ملی باشد. این جریان تازه در هنرهای دیداری، بنمایه و اصول خود را پیرامون مسئله بازخوانی هویت در میان هنرهای عامیانه، مذهبی و زیباییشناسی نمادهای شیعی جستوجو میکرد.
در میان نسل دوم هنرمندان نوگرای ایرانی که بعدها به دلیل ویژگیهای بصری موجود در آثارشان به نوسنتگرا معروف شدند، مهمترین دستاورد فرامرز پیلارام کشف ظرفیتهای پنهان در فرمهای خط فارسی و تجسم فضایی نقاشانه است. او بر خلاف بسیاری از همنسلانش بهشدت تجربهگرا بود و به همین دلیل در مسیر تحولات تصویری آثار پیلارام، سهم تکنیک و اجرا، همپای خلاقیت در طراحی قابل تأمل است.
پیلارام در سالهای آغازین دهه پنجاه با عبور از دوره سقاخانه، آثار نقاشیخط انتزاعی خود را با اتکا به ترکیبهایی از حروف دوردار، تنها به مثابه نشانههای تصویری، فارغ از کارکرد معنایی خود، وارد کار نقاشی کرد و به ترکیبهایی تازه از همنشینی رنگ و خط دستیافت. اثر حاضر نمونهای ممتاز از همین رویکرد او در واکنش به تجربه بصری تعدیلگرا و با پالت رنگی خاص از طیف رنگهای سبز و آبی در عرصه کالیگرافی مدرن بود. او برای پرهیز از یکنواختی و تکرار با ایجاد بافتاری پویا و سیال، ظرفیتهای استاتیک موجود خط فارسی را در پیوند با نگرش تجریدگرای هنر مدرن غربی پیوند زد.
در اثر پیش رو پیلارام برای بازنمایی پتانسیل موجود در خطاطی، به جای استفاده از خطوط کشیده و راست، از فرمهای انحنادار و فشرده استفاده کرده است. این انتخاب خلاقانه از چیدمان نقوش و کنتراست رنگی، باعث القای حرکتی دوار و چرخشی مدام در چشم بیننده میشود که ریشههای خود را در آمیزش با آرمانهای عرفان شرقی معنا میکند.
در این اثر سوژه اصلی، ایجاد ترکیبی نو از همنشینی کلمات و مفردات ملهم از خوشنویسی فارسی است که درهمپیچیده و سیالند، اما اینجا دغدغه هنرمند چیزی فراتر از نگارش یک متن خوانا یا ترکیبی از پیشتعیینشده همچون سنت سیاهمشقنویسی ایرانی است. او هوشمندانه هندسه نهفته در فرم ظاهری خوشنویسی ایرانی را با اصول نقاشی مدرنیستی پیوند زده که ماحصل آن یک سنتشکنی فرمالیستی است.
تابلو پیش رو، نمونهای تکاملیافته از زیباییشناسی شخصی هنرمند است که در آن تکرار حروف (فرمهای ناخوانا) در چیدمانی گرافیکی، با پالت رنگی محدود جنبهای چندوجهی پیدا کرده است. نقاش در اینجا با درک صحیح از مفهوم ریتم و حرکت در گستره بوم، کاربست این گروه از نقاشیهای خود را بر اساس چیدمان نوشتاری بداهه و کنشی استوار ساخته است؛ آنچنان که فرماندیشی جای خود را به بداههسازی داده است. حرکتی از سوی خطنگاریهای ساختارمند به ساحت نقاشی آبستره که او آن را به ایجاد نوعی «وحدت» در همگامی خط و نقاشی رسانده است.