امضا: «N.ASSAR 64» (پایین راست)
رنگروغن روی بوم
89×115 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1343
این اثر مرمت جزیی شده است.
پیشینه:
این اثر متعلق به مجموعه خصوصی خانواده سوسن و اکبر سیفناصری میباشد.
برآورد قیمت : 40000 - 30000 میلیون ریال
امضا: «N.ASSAR 64» (پایین راست)
رنگروغن روی بوم
89×115 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1343
این اثر مرمت جزیی شده است.
پیشینه:
این اثر متعلق به مجموعه خصوصی خانواده سوسن و اکبر سیفناصری میباشد.
سادهگرایی و لحظهگرایی شرقی از خصوصیات بارز آثار ناصر عصار به شمار میروند. شیفتگی وی به طبیعت و هنر شرق در تمامی منظرههای کمینهگرای او که بر زمینههایی با رنگهای اخرایی، سبز، شنگرف و خاکستری نفتی اجرا شدهاند، به خوبی هویداست. در آثار او همه چیز به نابترین شکل ممکن در یک آن بیان میشود. ریشه تأثیرات هنر شرق در نقاشیهای وی را میتوان در تجربیات زیسته او از دوران کودکی تا میانسالی واکاوی کرد. از آنجا که پدرش استاد فلسفه شرق بود، در کودکی با مبانی حکمت شرقی آشنا شد؛ در جوانی دوستی با هنرمندانی چون سهراب سپهری و هوشنگ ایرانی ذهن وی را به سمت نابتر دیدن سوق داد و در دوران مهاجرت به فرانسه نمایشگاه بزرگی از نقاشی چینی در پاریس تأثیر بسزایی بر هنر وی گذاشت.
ابهام، رازآمیزی و شکوه مبهم منظرههای چینی در نقاشی او با روح هنر مدرن غربی درهم آمیخته و بیانی شخصی به آثارش بخشیده است. گرچه تأثیرات مکاتب فکری شرقی همچون ذن بودیسم و تائوئیسم در این آثار در قالب کمینهگرایی و تأثیرات خوشنویسی چینی دیده میشود، اما نمیتوان جلوههای هنر مدرن غربی را در آنها نادیده گرفت. عصار به نوعی هنر شرق و غرب را با هم تلفیق کرده و گاه رنگ و بویی از نقاشی کنشی غربی نیز در حرکتهای آنی و پرتحرک قلممویش بر گستره بوم دیده میشود.
در اثر حاضر نیز هنرمند ابتدا زمینه تابلو را با رنگ اخرایی یکدست پوشانده و سپس گویی در یک مکاشفه آنی ضربات پرشور قلممو را با رنگ سیاه بر بستر بوم وارد آورده و اثری از یک هیجان آنی، یک انفجار فرمی و یک کنش پرشتاب را به نمایش گذاشته است. کنتراست میان سکوت و سکون پسزمینه و ضربهقلمهای پرشتاب یادآور لحظه به وجود آمدن از عدم و نیستی مطلق است. چونان طوفانی که از دل آرامش سر بر میآورد، ضربهقلمها از مرکز به اطراف انتشار یافته و یک لحظه فرمی ناب از رهایی را تجسم بخشیدهاند. اینجاست که تیر از کمان رها شده و هیچ چیز قابلیت اصلاح و بازنگری ندارد و همه چیز به کنترل ماهرانه قلممو توسط نقاش و شناخت او از فرم و سوژه بستگی دارد. بدین ترتیب نقاشی ماهیتی عرفانی از لحظه «خلق» مییابد و سیر از عدم به وجود را در یک لحظه به نمایش میگذارد.
این شیوه اجرا یادآور اسلوب کهن آبمرکب در نقاشی شرق دور است که نقاش منظرهپرداز نخست زمانی طولانی در مشاهده طبیعت درنگ میکند تا نسبت به آن معرفت کسب کند و تصویر در ذهنش حک شود، سپس در یک لحظه با ضربههای سریع و پهن قلممو با مرکب اثری میآفریند که بیآنکه در انتزاع ناب محو شود، همچون سایهای از واقعیت بر سطح کاغذ نقش میبندد و در آستانه وضوح معلق میماند. عصار، اما این شیوه را با رنگروغن در ابعاد بزرگ و با شیوه خاص خودش اجرا میکند و طرحی از آزادی و رهایی را رقم میزند.