امضا: «N.ASSAR 64» (پایین راست)
رنگ روغن روی بوم
130×163 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1343
پیشینه:
این اثر در مارچ 2016 در حراج کریستیز دوبی ارایه شده است.
برآورد قیمت : 3000 - 2000 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 240,000,000 تومان
امضا: «N.ASSAR 64» (پایین راست)
رنگ روغن روی بوم
130×163 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1343
پیشینه:
این اثر در مارچ 2016 در حراج کریستیز دوبی ارایه شده است.
ناصر عصار شیفته سادهگزینی و لحظهگرایی شرقی است. در آثار او همه چیز به نابترین شکل ممکن در یک آن بیان میشود. خطوط مواج بر پهنه بوم، گاه مانند نمادی برای خوانده شدن و تحت تأثیر خوشنویسی ظاهر میشوند و گاه تا منظرهای ساده شده از طبیعت پیش میروند.
ریشه شیفتگی و تأثیرات هنر شرق، خصوصاً شرق دور در تخیلات عصار را تحت سه دلیل عمده میتوان بررسی کرد: نخست دوران کودکی؛ پدرش استاد فلسفه شرق بود و از همان دوران خردسالی با مبانی حکمت شرقی آشنایی یافت. دوم دوران جوانی؛ دوستی با هنرمندانی چون سهراب سپهری و هوشنگ ایرانی سبب شد نوعی از زیبایی و بینش ساده ذهن عصار را به سمت هرچه نابتر دیدن سوق دهد. سوم دوران مهاجرت به غرب؛ که در نهایت تمامی این آشناییها با عوالم شرقی سبب شد در قلب مهد هنر مدرن یعنی فرانسه، تماشای یک نمایشگاه از هنر چینی (1950) او را برای همیشه در جهان ذهنیات شرقی سکنا دهد و شرق را به عنوان شناسهای همیشگی در کنار نام او بنشاند.
با این حال گرچه تأثیرات خوشنویسی چینی و کمینهگرایی مکاتب فکری چون تائوییسم در آثار او هویداست، اما نمیتوان نقاشیهای عصار را تماماً چینی خواند. روح هنر مدرن در کالبد نقاشیهای او به خوبی دیده میشود و گاهی حتی نوع اجرا با آن حرکتهای آنی و پرتحرک قلممو بر بستر بوم شیوه نقاشی او را تا مرزهای نقاشی کُنشی به پیش میراند.
با تأمل در این حرکات سریع قلممو کمکم جهانی تازه از انواع فرمهای ارگانیک نیز در پیش چشم بیننده گشوده میشود؛ گلهای زنبق، درختان با ساقههای نازک و شکوفههای کوچک، اندامهای ظریف زنانه در حال رقص و حتی تجسمی از باد و برگ و ابر از جمله تصاویری است که ذهن مخاطب را برای یافتن فرم آشنا درگیر میکند و در همین گیرو دار است که پرده خیال نقاش در فاصله میان انتزاع و فیگوراسیون معلق میماند.
در تابلوی پیش رو هنرمند نخست با رنگ آبی-خاکستری زمینه تابلو را در بستری یکدست و خاموش فرو برده است. همه چیز در سکوت و سکون است. این رنگ ساده در حالتی خلسهوار، تمام نیرو و تخیل را در یک نقطه متمرکز میکند. سپس لحظه رهایی فرامیرسد و این رهایی به صورت فرمهایی پیچان در گوشه سمت راست تابلو از مرکز به اطراف انتشار مییابد. در این عرصه هیچ چیز قابل اصلاح و بازنگری نیست و سایهروشنهای سیاه رنگ در حال گسترش، تنها بر اثر کنترل ماهرانه قلممو است که میتواند در یک لحظه فرمی ناب را شکل دهد. بدین ترتیب رمزآمیزی عرفان شرقی در پرسش از هستی و ماهیت وجود و موجود در این اثر به خوبی بیانی تجسمی مییابد. نقاشی بسان چیزی در مرز «شدن» ماهیت مییابد؛ پیدا و ناپیدا میشود و در سیالیت ژرفناک خود ذهن را به سوی معرفتی ناب سوق میدهد.