برآورد قیمت : 3 - 2 میلیارد تومان
رقم برنده مزایده: 2,100,000,000 تومان
رقم نهایی فروش: 2,310,000,000 تومان
ناصر عصار از برجستهترین نقاشان نسل دوم هنر نوگرای ایران و هنرمندی صاحبسبک در منظرهپردازی است. ویژگی بصری بارز در آثار او از اواسط دهه چهل و مبتنی بر جهانبینی و نگرشی خاص نسبت به جهان و طبیعت شکل گرفت.
عصار در دهه ۱۳۵۰، در کنکاشی هنرمندانه به مطالعه نقاشی قرن هجدهم ژاپن و همزمان فلسفه ذن پرداخت و خیلی زود تحتتأثیر شیوه روایی و نوع فضاسازیهای چندلایه در منظرهپردازی شرق آسیا قرار گرفت. تلاشهای او در طی این دوران به تدریج در رسیدن به فضاهای کلیتر و تجریدیتر از نمایش طبیعت بیشتر شد و به استفاده از ماده رنگروغن با رنگهای هارمونیک گرایش پیدا کرد.
در همین راستا در طول چند دهه فعالیت حرفهای خود در ایران و فرانسه علاوه بر ارتقای مهارتهای تکنیکی، ارزشهای معناشناختی ایرانی را با سنت منظرهپردازی شرقی همسو و همنشین کرد و همین امر موجب شد تا مفهوم فضا در نمایش طبیعتهای عصار، کیفیتی دیگرگون نسبت به سهراب سپهری و دیگر نقاشان نوگرای همنسلاش پیدا کند.
در نقاشی حاضر، عصار علاقمند به ایجاد عمق و همزمان رمزگشایی از منظرهای تخیلی در مقابل چشم بیننده است. تمهیدی که در آن فرمهای موجود در طبیعت، هویت واقعی بودن خود را از دست میدهند و با رنگآمیزی محو و استادانه نقاش، صورتی خیالانگیز و آرمانی پیدا میکنند.
هدف عصار در اینجا، بازنمایی منظرهای کامل نیست. در واقع او میکوشد تا پایانناپذیری و تمامنشدنی بودن افق را پیش روی مخاطب به زبان بصری ترجمه کند. بیننده از تابلوی عصار بیرون نمیرود و در چارچوب او باقی میماند؛ کوهها در دوردست، کمکم در غبار و مه گم و از پس آن، صف نامنظم درختها در پی ایجاد پرسپکتیو و فضایی عمقدار و دلفریب در پلانی نزدیکتر نمایان میشوند. هرچند جهان موجود در این تابلو در نگاه اول کلیتی از طبیعت را نشان میدهد ولی به تدریج با حرکت در سطح آن، جزيیات این منظره خیالانگیز کشف میشود.
نقاشیهای عصار و بهخصوص منظره پیش رو، به دلیل صورت ظاهری گاه برای مخاطب اثری ساده یا برداشتی عینبهعین از طبیعت انگاشته میشوند، ولی او از نظر توجه به کیفیت معنایی تصویر (مبتنی بر نگرش فلسفی) و همچنین تکنیکی یک نقاش منحصربهفرد است. به همین دلیل عمداً فضای طبیعت در این تابلو عمقنمایی ژرف و اغراقآمیزی دارد. ترکیببندی و رنگآمیزی خصلتی شاعرانه به خود گرفته و اشارهای استعاری به خالیبودن منظره و خلوص معنوی دارد. عصار در این تابلو ثابت میکند که نقاش با نظر به اصول طبیعت و بدون دخالت دادن امور جانبی همچون فیگور یا روایتهای تاریخمند و تنها با تکیه بر خلاقیت، آثارش را میآفریند چرا که منشاء همه الهامات، طبیعت است.
در اثر حاضر، عصار کارش را با خلق لذتی بصری و بر اساس کاربستی زیباییشناسانه از درون ذات خطوط و فرمهای ناب سازماندهی کرده است. او به خلاصهکردن ظرفیت فرمهای موجود در طبیعت به شکلی از انتزاع رسیده و اشکال طبیعی را در سبکی بیانگرا در پالت رنگی خاص خود حل کرده است. اینگونه است که مخاطب در لحظه مواجهه با اثر حاضر ناخودآگاه و بیواسطه وارد جهانی شگفتانگیز شده که در آن هدف خیزش خیال است تا رسیدن به جوابی قطعی.
شناخت عصار از فلسفه ذن و دلبستگیاش به طبیعت ژاپن موقعیتی خاص و متفاوت را در شیوه منظرهپردازی و رنگآمیزی در این گروه از آثارش بهوجود آورده که اصولاً رنگها در آن بسامدهای بلندی دارند و شیوه طراحی و حرکات سریع قلم نقاش بهجای آنکه سوژه را بسازد به آن میتازند. این شور و شیدایی در اجرای پر انرژی و قدرتمند هنرمند، با انتخاب فضایی مهآلود و محو، تعادلی پویا به فضای کل بوم میبخشد تا آنجا که اثر حاضر را میتوان نمونه ممتازی دانست از بازخوانی و کاوش عمیق در منظرهنگاری، نه بازآفرینی صرف از طبیعت. اینجاست که شناخت هنرمند از مفهومی ناب با دستیابی به الگویی معاصر معنا مییابد.