برآورد قیمت : 1.5 - 1 میلیارد تومان
در مجسمههای بهروز دارش هندسهگرایی مدرنیستی به واسطه توجه به فضای خالی، خلاء، سایه و نور، احجامی را شکل میدهد که تنها بر بنیان نگرشهای پسامدرنیستی امکان تفسیر مییابد. دارش کار خود را با رویکرد مدرنیستی آغاز کرد، اما به واسطه سالها کار مستمر، آرامآرام از فرمالیسم حاکم بر رویکرد مدرن فاصله گرفته و توانسته با کنار گذاشتن اصالت ماده و انباشتگی فضا، به عنوان دو اصل غالب در مجسمهسازی، هنری را شکل دهد که در عین سادگی و خلاصهنگاری، هنری مفهومی نیز است که معنا و مفهوم زندگی را نشانه میرود. بدین لحاظ تکثر در خلق فرمهایی با گوشههای نرم در مجسمههای دارش به تقلیلگرایی میرسد و هنری را شکل میدهد که از بُعدی جهانی نیز برخوردار است. احجام آنچنان سبک و نرم در کنار یکدیگر مینشینند که حسی از عدم و نیستی را جایگزین حضور میکنند و تعلیق و رهاشدگی را به عنوان اصل اساسی مجسمهسازی معاصر، جایگزین سنگینی و حجیم بودن ماده در نگرش کلاسیک میکنند.
در بسیاری از آثار دارش مانند مجسمه پیش رو، عدم قطعیت در پرداخت فرمهای هندسی، سبب شکلگیری نوعی فرم ارگانیک میشود؛ گویی موجودیتی جاندار پیش روست که به واسطه حذف جزییات صوری، بن و شاکله هستی خود را در بیانی صریح و ساده ابراز میکند. اثر حاضر از دو حجم ارگانیک مستقل تشکیل شده که در نقطهای به یکدیگر متصل شدهاند. برخلاف دیگر آثار دارش، در اینجا فرم پرندهها به خوبی قابل تشخیص است. پرنده کوچکتر به پرنده دیگر چسبیده و گویی کودکی به مادر پناه برده است. هنرمند در بیانی سمبولیک مهر مادری را تصویر کرده است.