امضا: «Monir.SH.F» (پشت اثر)
آیینهکاری، نقاشی پشت شیشه و گچ روی چوب
60×81 سانتیمتر
تاریخ اثر: حدود دهه 1350
برآورد قیمت : 12 - 10 میلیارد تومان
رقم برنده مزایده: 10,600,000,000 تومان
رقم نهایی فروش: 11,660,000,000 تومان
امضا: «Monir.SH.F» (پشت اثر)
آیینهکاری، نقاشی پشت شیشه و گچ روی چوب
60×81 سانتیمتر
تاریخ اثر: حدود دهه 1350
هندسه و آیینه دو وجه اصلی هنر منیر فرمانفرماییان را میسازند. نقوش تزیینی در آثار آیینهکاری او به واسطه هندسه، نظم مییابند و با تکرار نقشی ساده اما با جزییات، کلیت اثر را شکل میدهند.
اصلیترین متریال در خلق این آثار که در طول سالیان متمادی فعالیت هنرمند همواره تکرار شدند، آیینه است. هرچند نوع برخورد منیر فرمانفرماییان با آیینه، ریشه در هنر آیینهکاری دوران قاجار دارد، اما نمیتوان آن را صرفاً بازتولید و تکرار این هنر دانست. در واقع آنچیزی که میان کاربست آیینه در آثار منیر و هنر آیینهکاری تفاوت ایجاد میکند، فضا و معنای کاربرد آیینه است. در هنر آیینهکاری عصر قاجاری، رویکرد تزیینگرا در فضای معماری بهخصوص بناهای مذهبی، مد نظر بوده است. به همین دلیل شاهکارهای این هنر را نخست میتوان در بقعهها و زیارتگاههای بزرگ ایرانی یافت. پس از ابنیه مذهبی، کاربرد آیینه باز در تزیین بنا، اما اینبار در اتاقهای خاصی از قصرها و خانههای مجلل قاجاری مشهور به شاهنشین قابل مشاهده است که علاوه بر انعکاس نور، نقشی تزیینی و تجملی را در گفتمان طبقه مجلل اجتماعی برعهده دارد.
برای منیر اما، کاربرد آیینه نه نقشی مذهبی و نه بیانی تجملی دارد و نه صرفاً در فضای معمارانه امکانپذیر است. در واقع توجه او به آیینه و کاربرد آن در خلق آثار متعدد هنری، بر بنیان رویکردهای معاصری است که در آن سلیقه عامه مهم قلمداد میشود. نگاه منیر به آیینه، ریشه در اندیشههای شکلدهنده پاپآرت دارد. آیینه در چنین رویکردی، به واسطه زرق و برق و درخششی که دارد، بسیار عامهپسند است و تلألویی که دارد جذاب، چشمفریب و خیرهکننده مینمایاند.
بدینترتیب آثار آیینهای منیر، نه نقوش تزیینی ابنیه برای طبقهای خاص، بلکه هنری برای عموم مردم است؛ هنری که در آن آیینهکاری از بند وابستگی به معماری رها شده و امکان پوشاندن سطوح مختلف را در احجام و سطوح تخت مییابد. گاه بزرگ و پرجزییات و گاه کوچک و ساده است. گاه با نقاشی پشتشیشه، رنگین میشود و گاه تنها به واسطه سطوح مختلف برشدار بر پیکره حجمها یا سطوح هندسی مینشیند.
در اثر پیش رو نیز هندسه بنیان اصلی اثر را میسازد. مربع به عنوان شکل پایه، با گردشها و درهمفرورفتگیهای مختلف، و در برخورد با خطوط عمودی، افقی و اریب، امکان بازتولید اشکال تکرارشونده گوناگون را جلوهگر میکند. هرچند در نگاه نخست گویی مربعهای آبی که به شکل لوزی در اثر تکرار شدهاند، قطعه اصلی این پازل هندسی هستند، اما با دقت در جزییات هندسه تکرارشونده تابلو، میتوان دریافت که آنچه این مربعهای آبی را شکل میدهد، خود از چرخش اشکال شکستهای است که در دور یک مربع ساده و مرکزی رخ داده و با چینش چهار مثلث متساویالاضلاع، مربع آبی میانی را تجسم میبخشد. در اثر پیش رو هنرمند در استفاده از فرمهای هندسی مختلف چون مثلث، لوزی و مربع به ریتمی تکرارشونده و در عین حال متنوع دستیافته که در نهایت در دل مستطیل قاب اثر، به هارمونی کامل رسیده و با کادر نازک آبی احاطه شده است.