امضاء: « ه.الخاص 56/57» (پایین چپ)
رنگ روغن روی بوم
دولتهای، هر لت 100×200 سانتیمتر، در مجموع 200×200 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1357 - 1356
پیشینه:
این اثر توسط صاحب فعلی مستقیماً از خانواده هنرمند خریداری شده است.
برآورد قیمت : 1,600 - 1,200 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 200,000,000 تومان
امضاء: « ه.الخاص 56/57» (پایین چپ)
رنگ روغن روی بوم
دولتهای، هر لت 100×200 سانتیمتر، در مجموع 200×200 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1357 - 1356
پیشینه:
این اثر توسط صاحب فعلی مستقیماً از خانواده هنرمند خریداری شده است.
تابلوی پیشرو به مجموعهای از مهمترین دورههای هنری الخاص تعلق دارد؛ زمانی که جامعه ایران در تکاپوی انقلاب، رستاخیزی تاریخی را رقم میزد و الخاص نیز هم پا با توده مردم امیدها و نگرانیهای آینده را نه در خیابان بلکه بر بستر بوم خویش ثبت میکرد. شرایط حاکم بر جامعه آن روز ایران در دستان پرقدرت الخاص به زبان نمادها و کهنالگوها ترجمه میشد و تمثیلی نو را میآفرید که امروز همچنان زنده، پویا و استوار است. صحنه حاضر بیانی چندلایه و نمادین از همین تحولات اجتماعی را به نمایش میگذارد. نخستین چیزی که در تابلو نگاه مخاطب را به خود جلب میکند پیکره فرد جوانی است که در مرکز تابلو آرمیده و گویی در حال دیدن رویایی عمیق است. غالب بودن تنالیه سرد چون رنگ آبی و سبز صحنه را به روایتی خوابگونه بدل میکند. گویی هیاهوی جهان در دل شب آرام گرفته و همه چیز در پرده خیال فرو رفته است. فضای پیرامون پیکره اصلی به تبعیت از سبک غالب آثار هانیبال الخاص با فیگورهای انسانی پُرشدهاند. هجوم این پیکرههای ریز و درشت مفاهیم متفاوتی را در هر گوشه از اثر شکل میدهند به نحوی که ذهن برای برقراری ارتباط میان آنها دست به روایتگری میزند و تلاش میکند قصهای را از دل مضامین عامیانه، غریب، وهمآلود و اسطورهای بازخوانی کند. زنانی چشم به راه، کودکان را بر سینه میفشارند و غم دلتنگی و ترس را در خود فرو میخورند. مردانی خود را برای رزمی سخت مهیا میکنند. فوج سربازان اسلحه به دست خبر از تهاجمی ناجوانمردانه میدهد. ترس از فقر، گرسنگی و قحطی ذهن انسانی را مضطرب میکند، مردی به زمین میخورد، کودکی یتیم میشود و خانهای بی پدر و اینچنین خواب شیرین جوانِ فردا به کابوسی تلخ بدل میگردد که در زمزمهای نجواگونه نهیب میزند که:
ای غنچه خوابیده چو نرگس نگران خیز
کاشانه ما رفت به تاراج غمان خیز
از ناله مرغ چمن از بانگ اذان خیز
از گرمی هنگامه آتشنفسان خیز
از خواب گران خواب گران خواب گران خیز
از خواب گران خیز[1]
[1] . زبور عجم، اقبال لاهوری