امضاء: «ترقی جاه M.A.Taraghijah » (پایین راست)
رنگروغن روی بوم
150×100 سانتیمتر
تاریخ اثر: حدود دهه 1370
پیشینه:
این اثر متعلق به یک مجموعه معتبر میباشد.
برآورد قیمت : 7000 - 5000 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 650,000,000 تومان
امضاء: «ترقی جاه M.A.Taraghijah » (پایین راست)
رنگروغن روی بوم
150×100 سانتیمتر
تاریخ اثر: حدود دهه 1370
پیشینه:
این اثر متعلق به یک مجموعه معتبر میباشد.
نقاشی های شاعرانه محمدعلی ترقیجاه ریشه در افسانههای کهن سرزمین مادری دارند. آنچه بیش از هر چیز در آثار او رخ مینماید تعلیق است. سوژهها سنگینی و ضخامت خود را از دست میدهند و سبکبال و رها بر گستره بوم نقش میبندند. موضوعاتی نظیر زندگی عادی مردم روستایی، کشاورزان، پهلوانان زورخانه، نوازندگان با سازهای سنتی ایرانی، خانههای روستایی، اسبها و خطنوشتههای ساده از متون کهن ادب فارسی بیشتر آثار وی را تشکیل میدهند، اما اسبها در این آثار جلوه بیشتری دارند. اسب در فرهنگ، هنر، ادبیات و اساطیر ایران جایگاه ویژهای دارد و پیامآور صلح و دوستی است و در عرفان نماد وسیلهای برای عروج و تقرب به شمار میرود.
در اثر حاضر نیز اسبهایی معلق دیده میشوند که فارغ از زمان و مکان از واقعگرایی گریزانند و به انتزاع میگرایند. در پسزمینه، فضای مثبت و منفی به واسطه رنگها و کنتراست میان سفیدی مطلق و تونالیتههای قرمز، نارنجی و صورتی شکل گرفته و بیانی نمادین از عالم هستی و عالم نیستی دارد. اسبها با فرمهای منحنی نمایانده شدهاند و به سمت راست تابلو که سفیدی مطلق است، حرکتی مواج دارند. گویی از هستی به نیستی سفر میکنند و در حالی که بار عشق را بر دوش میکشند، وقتی به آن نزدیک میشوند از سنگینی آنها کاسته میشود و در پسزمینه محو میگردند. اینجاست که همنشینی نوشتار و تصویر ایده اثر را قوام میبخشد. تکرار واژه «عشق» در بخشهای مختلف اثر به این سیر نهانی از هستی به نیستی اشاره دارد که از عشق نشأت گرفته و چنان که در متون کهن ادب فارسی نیز بر آن تأکید شده وقتی عشق مجال ظهور مییابد عاشق را از خودی خود خالی و از عشق معشوق پر میکند. این مضمون که از دغدغههای نقاش به شمار میرود، در بسیاری از آثار او جلوهگر میشود: «عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست/ تا کرد مرا خالی و پر کرد ز دوست».
تکرار یک واژه در سطور مشخص یک فرم جدید میسازد که به انتزاع نزدیک شده و فارغ از محتوای کلام در زمینههای مختلف به نحوی نقش میبندد که یادآور هستی و نیستی است. بدین ترتیب فرمها، لکهرنگها، نوشتهها و همه جزییات تصویر به گونهای در ترکیب اثر حاضر میشوند که تجسمی خیالی از معنای بود و نبود را پدید آورده و این سیر عاشقانه را به صورت نمادین به نمایش میگذارند.