امضاء: «49 ویشکایی Vishkayi/71» (پایین راست)
رنگروغن روی بوم
100×120 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1349
پیشینه:
این اثر در اکتبر 2019 در حراج بونامز لندن ارایه شده است.
برآورد قیمت : 20000 - 15000 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 1,500,000,000 تومان
امضاء: «49 ویشکایی Vishkayi/71» (پایین راست)
رنگروغن روی بوم
100×120 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1349
پیشینه:
این اثر در اکتبر 2019 در حراج بونامز لندن ارایه شده است.
هرچند پرترهنگاری طیف وسیعی از آثار هنری را در جهان به خود اختصاص میدهد، اما این شاخه از هنر در ایران خیلی مسبوق به سابقه نیست. در نگارگری ایرانی هنرمندان معدودی چون کمالالدین بهزاد آثاری با موضوع پرتره فردی خلق کردهاند، اما به واسطه رویکردهای خاصی که هنر نگارگری در وابستگی به متن کتابت، سبک خاص، تکنیک، کاربرد و غیره دارد نمیتوان آنها را در زمره پرترهنگاری دانست. در واقع تنها پس از ورود چاپ سنگی در دوران قاجار و گسترش روزنامهنگاری است که هنر پرترهنگاری به مفهوم مدرن اهمیت مییابد و هنرمندانی چون ابوتراب غفاری آثاری بدیع میآفرینند. با این حال استفاده از پرتره به عنوان یک ژانر هنری در میان هنرمندان نقاش ایرانی تا به امروز همچنان مورد استقبال واقع نشده و از این رو نمیتوان از نقاشان زیادی با عنوان نقاشان پرترهنگار ایرانی نام برد. در این میان یک استثناء وجود دارد؛ مهدی ویشکایی که بیشک هنرمندی پرترهنگار است. هرچند آثار فراوانی در زمینه طبیعتبیجان بهخصوص گلدانهای گل و ظروف میوه دارد، اما سالها استمرار در کشیدن پرتره از شخصیتهای معروف تا سفارشهایی از افراد معمولی، سبب شده امروزه این نقاش چیرهدست را به عنوان برجستهترین نقاش پرتره ایران لقب دهند.
نوع نگاه و سبک شخصی ویشکایی در پرترهسازی نقطه قوتی است که او را از دیگر هنرمندان جدا کرده و نقاشیهایش را از یک سفارش ساده برای ثبت چهره فردی به سمت خلق اثری نقاشانه با بهرهگیری از خلاقیت فردی و سبک و سیاقی شخصی سوق میدهد. در آثار او هرچند ویژگیهای کلی چهره و حالتهای بدن سوژه تا حد زیادی حفظ شده و به معنای دیگر فردیت در تمامی آنها باقی میماند، اما از واقعنمایی کلاسیک به طرز ماهرانهای پرهیز میشود. به بیان دیگر ویشکایی به سبکی از پرترهنگاری دست یافته که به واسطه حذف جزییات، عدم پرداخت در فضاسازی و پرسپکتیو و همچنین عدم جنسیتسازی پرتره را از واقعنمایی جداکرده و سوژه را از دیدی شخصی تجسم میبخشد. بنا به گفته خود هنرمند، مدلهای نقاشی غالباً روبهروی او مینشستند، اما هنرمند با دریافت درونی خود، صحنهای از واقعیت انسانی را با تعاملی حسی ترکیب کرده و بدین طریق بیانگری احساسی و شهودی خود را از سوژه نقاشی بر بوم نقش میزند. این عدم برخورد واقعنمایانه و رئالیستی را نمیتوان دلیلی بر عدم توانایی و مهارت ویشکایی دانست؛ سالها شاگردی در محضر استادانی چون علیمحمد حیدریان و حسین احیاء که از هنرمندان مکتب کمالالملکی بودند، از او هنرمندانی چیرهدست در زمینه تکنیکهای ساختوساز کلاسیک ساخته، اما آشنایی با مکاتب مدرنیستی چون پستامپرسیونیسم، فوویسم و اکسپرسیونیسم، بیانگری نوینی را در آثار او شکل میدهد که فارغ از تجسمگرایی صوری، به ثبت حسی و درونی سوژه نیز میپردازد و از اینرو در برخورد با پرتره، نوع قلمگذاری و تکنیکهای ساخت و پرداخت، او را کاملاً از تکنیکهای واقعنمایانه دور کرده و در عوض حس و حال درونی نقاش از برخورد با سوژه را نیز چاشنی نقاشی میکند. رنگگذاری جسیم در کنار بهکارگیری تاشهای قوی در آثار ویشکایی، به گونهای یادآور سبک رنگگذاری منوچهر یکتایی است که از دوستان نزدیک ویشکایی بوده و قطعاً او را با زمینههای اکسپرسیونیسم انتزاعی امریکایی نیز آشنا کرده بود. از اینرو در این آثار میتوان نوعی رفتارنمایی هنرمند را نیز مشاهده کرد که به واسطه ضربات قلممو و رنگگذاری هویدا میشود.
در پرتره پیشرو زنی جوان با نگاهی خیره و گیرا تصویر شده که بر مبلی تکیه داده است. نقاش عناصر صورت را با ظرافتی هنرمندانه تصویر کرده، اما در برخورد با بدن زن و لباسش رویکردی کمینهگرا را پیش گرفته و از هر نوع حجمپردازی در بدن خودداری کرده که به شکلی آشکار سبک نقاشان پستامپرسیونیست را تداعی میکند. این برخورد به گونهای است که هیچ نوع جنسیتسازی در بدن زن بهکار گرفته نشده و تمرکز بیینده را بیش از هرچیز بر صورت و چشمان گیرای پرتره متمرکز میسازد که با نگاهی عمیق روبهروی چشم مخاطب نشسته است.