امضاء: « Wahed 23» (پایین راست)
رنگروغن روی بوم
150×200 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1402
برآورد قیمت : 40000 - 30000 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 4,600,000,000 تومان
امضاء: « Wahed 23» (پایین راست)
رنگروغن روی بوم
150×200 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1402
نقاشیهای واحد خاکدان به مثابه صحنههایی تئاتری بر سطح بوم نقش بستهاند و مخاطب را به کنکاش و کشف روابط اشیا فرامیخوانند. این نقاشیها غالباً فضای داخلی یک اتاق متروکه را به نمایش میگذارند که مملو از اشیای قدیمی است که در همنشینی با هم یک کل منسجم را تشکیل داده و در عین حال که یادآور فضایی نوستالژیک از خاطرات گذشته و بعضاً خاکخوردهاند، مانند یک چیدمان حسابشده پیکره جدیدی را شکل میدهند که روح حیات در آن جاری است. این اشیاء برآمده از زندگی روزمره نسل گذشتهاند که ضمن یادآوری تجربیات مشترک، برای هر انسانی بار معنایی خاصی دارند و تصور ذهنی و برداشت ناخودآگاه هر مخاطب از مواجهه با آنها به خلق داستان خیالی جدیدی منجر میشود. این صحنههای تئاتری برآمده از تجربه زیسته هنرمند در هفت سالگی است که به واسطه شغل پدرش تجربه لمس اشیا در صحنه تئاتر را داشته و از آن تأثیر پذیرفته است.
خاکدان نقاشی است که بر خلاف مدرنیستها، برای تجربهگرایی تکنیکی اهمیت زیادی قائل است و به طرزی وسواسی به جزییات میپردازد. این ظرافت اجرایی هرچند در نگاه اول به آثار فتورئالیستها و هایپررئالیستها شبیه است، اما آنچه نقاشیهای او را متمایز میکند عدم استفاده از عکس به عنوان مرجع تصویری است. فیگورها و سایر اشیاء برآمده از فضای ذهنی او هستند که بر سطح بوم نقش میبندند. مطالعه نقاشی ماقبل امپرسیونیسم و پروسهای که در تاریخ هنر طی شده وی را به سمت نوعی واقعگرایی ناب سوق داده که در تقابل با نفی سنتها و سرعت عمل هنر قرن بیستم رویکردی پستمدرنیستی به آثارش میبخشد. ریاضت و صبوری در اجرا خصیصهای است که در این نقاشیها تکرار میشود و بازنمایی ذهنی اشیا را از پس سالها تجربهاندوزی و مهارت تکنیکی در عین سختی میسر میکند.
صندوقهای چوبی، عکسهای قدیمی، کتابها و اثاثیه خاکخورده، عروسکهای کهنه، گیاهان خشکیده و پارچهها از اشیایی هستند که در چیدمان آثار خاکدان به مثابه حروف الفبا در سرایش یک شعر نقشی مهم ایفا میکنند و کاملاً حسابشده در کادر جای میگیرند. چنانکه در اثر حاضر نیز دیده میشود، وابستگیهای عاطفی به واسطه حضور اشیاء در صحنه رخ مینمایند و ترکیبی را شکل میدهند که یادآور نقاشیهای باروک است. توجه ویژه خاکدان به مقوله نورپردازی و پرداختن به جزییات در نقاشی برآمده از علاقه وی به مطالعه ساخت و پرداخت در آثار نقاشانی همچون کاراواجو، تیهپولو و گوستاو کوربه است. پارچهها بخش مهمی از ترکیب نقاشیهای او را شکل میدهند. فرمپذیری و قابل انعطاف بودن پارچه آن را به عنصری مهم در نقاشی و بهطور کلی تاریخ هنر تبدیل کرده و هنرمندان زیادی برای نشان دادن مهارتهای تکنیکی خود از آن بهره بردهاند. به عقیده وی وقتی پای واقعگرایی در میان است، نقاش به پارچه به عنوان عنصری کلیدی نیاز پیدا میکند. وی با بهرهگیری از تکنیکهای نقاشی پارچه در دوران باروک به پارچهها در ترکیببندی شخصیتی انسانی میبخشد و به بازنمایی اشیایی انساننما میپردازد که اثر را در مرز میان رئالیسم و سوررئالیسم معلق نگه میدارد. گویی گیاهان خشکیده مانند رگهای خونی در دو طرف این پیکره روح گذشته را در کالبد بیجان خاطرات پمپاژ میکنند و نوری که از سمت چپ بالای کادر تابیده و بخشی از دیوار را روشن کرده، به واسطه رنگهای گرم از اندوه و غمباری فضا کاسته و به آن روحی دوباره بخشیده است. گویی پیکرهای که از همجواری اشیای قدیمی شکل گرفته به واسطه توجه هنرمند جانی دوباره یافته است. این حس غمبار و توهمزای ملانکولی در اکثر آثار او دیده میشود.
هرچند آثار او برآمده از رجعت به سنتهای هنری گذشتهاند، لیکن به واسطه بیان انتقادی و اقتباس از هنر ادوار پیشین بر بنیان اندیشههای پستمدرنیستی استوارند.