امضا:« نیازی M.Niazi 1976» (پایین چپ)
رنگروغن روی تخته
250×80 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1355
برآورد قیمت : 20000 - 15000 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 2,400,000,000 تومان
امضا:« نیازی M.Niazi 1976» (پایین چپ)
رنگروغن روی تخته
250×80 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1355
منوچهر نیازی قصهگوی حضور در طبیعت و جنگلهای سترگ، بکر و عمیق است. او را «یکی از تنها بازماندگان رمانتیکهای مدرنگرا در نقاشی ایران»[1] لقب دادهاند. شاید نخستین دلبستگی او به تجسم طبیعت را بتوان در دوران نوجوانی، آن زمان که نزد مصطفی نجمی به آموزش نقاشی میپرداخت جستوجو کرد. او و استادش برای درک هرچه بهتر منظره، سهپایه و بوم نقاشی را به میان طبیعت میبردند. این شعف مواجه شدن با هستی و طبیعت آنچنان در وجود او رخنه کرد که تا به امروز نتوانسته از آن دل بکند. بعدها با ورود به هنرستان کمالالملک، ساخت و ساز و اصول نقاشی آکادمیک را زیر نظر محمود اولیایی و حسین شیخ فرا گرفت و با تعلیمات مهدی ویشکایی، جسارت کلی دیدن و کلگرایی را آموخت. این دید کلی هم در موضوع و هم در تکنیک نقاشی او تأثیری ژرف گذاشت و سبک خاص او را پدید آورد.
نقاشی از تنههای سترگ درختان از دهه پنجاه در آثار نیازی حضوری آشکار یافت و تا به امروز نیز ادامه دارد. این حضور از چنان اهمیتی برخوردار است که در تمامی دیگر آثار نقاش نیز میتوان رد آن را پی گرفت؛ چه آن زمان که تنههای سپیدارهای بلند را لابهلای خانههای کاهگلی مجسم و چه آن زمان که درختان را به چهرهها و بدنهای انساننما تبدیل میکند. آنچه در تمامی این آثار به عنوان فصل مشترک حضور دارد و چون زنجیری ادوار مختلف کاری نیازی را به هم متصل میکند، نوعی نگاه رمانتیک و شاعرانه به عالم است. نیازی در خلق آثارش سرشار از احساس است که به واسطه تحصیل در رشته موسیقی با حسی موسیقیایی نیز همراه میشود و فرمهای ریتمیک و روان را بر دل بومهای سترگ نقش میزند. حتی زمانی که قلممو را کنار میگذارد و با کاردک لایههای ضخیم رنگهای پرکنتراست را از بستر بوم کنار میزند، حرکات ریتمیک دست بر تابلو حاکم است و خطوطی روان، پیچان و ارگانیک را ایجاد میکند.
تابلوی پیشرو مربوطه به دهه پنجاه و از اولین تجربههای هنرمند در خلق جنگلهای وسیع و پر ابهت است. اثر با تکنیک رنگروغن بر روی چوب نقاشی شده و بافت چوب در زمینه، به ایجاد حس و حال منظره کمکی شایان کرده است. نیازی در کاربرد رنگ نیز نوعی نگرش رمانتیک را پیگیری میکند: دایره رنگی در اثر حاضر محدود به رنگهای گرم و تونالیتههای اکر، قهوهای و نارنجی است که در کنار سبز روشن، زرد کمرنگ و آبی رنگپریده آسمان، جلوهای مضاعف مییابد و بدین طریق طبیعتی بکر و یکدست را در هارمونیکترین حالت تجسم میبخشد. نور عنصر دیگری است که نقشی کلیدی در نقاشیهای درختان نیازی بازی میکند. پرتو ملایم خورشید از میان تنهدرختان به بیرون میتابد و همه چیز را در شفافیتی لطیف فرو میبرد. نور ملایم خورشید بر روی برکههای آب انعکاسی لطیف از درختان ایجاد میکند و آب و هوا را در همزیستی آرامی کنار یکدیگر مینشاند. در این منظره سراسر سکوت، امکان تعمق و تفکر ایجاد میشود. خبری از حضور انسان نیست و طبیعت در بکرترین حالت خودنمایی میکند و صحنهای را نمایان میسازد که یادآور نخستین مأمن بشر، جنگلهای همیشه سبز، باغ عدن و همچنان یادآور آخرین پناه و آرزوی انسان، بهشت وعدهدادهشده نیز است.
[1] . روایتی غمبار از جنگلهای دور، روزنامه آیندگان، سهشنبه 7 خرداد 1353، ص6.