امضا: «هوشنگ پزشکنیا 1958 و مهر هنرمند» (پایین چپ)
پاستل و مرکب روی مقوا
50×70 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1337
برآورد قیمت : 12000 - 8000 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 850,000,000 تومان
امضا: «هوشنگ پزشکنیا 1958 و مهر هنرمند» (پایین چپ)
پاستل و مرکب روی مقوا
50×70 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1337
هوشنگ پزشکنیا را میتوان نقاش پیکرههای بومی با رویکردی اجتماعی دانست؛ کسی که به واسطه سالها ممارست در نقاشی با سوژه مردمان عامه توانست تصویری ماندگار از جامعه فرودست ایرانی بیافریند.
شاید بتوان واژه غریب را در خصوص هوشنگ پزشکنیا بهکار برد؛ چه در شیوه زیست و کارش و چه در برخورد خاصش با هنر نقاشی و انتخاب سوژه، چه سبک نقاشیهایش و چه حتی در امضاهای عجیبی که با مهر به آثارش میزد و گاهی آن را با واژههای نامتعارفی چون «شاهزاده الکساندر رومانف قاجار» میآمیخت و سبب حیرت خریداران و مجموعهداران و دوستداران هنر آن روزگار میشد. این غریبی در تمامی دوران فعالیت هنریاش با او همراه بود. ده سال از زندگی خود را در آبادان گذراند و کارهای بینظیری را برای مجلات شرکت نفت آبادان خلق کرد. نقاشیهایش را در بهترین و معتبرترین نمایشگاهها و سالنهای آبادان به نمایش گذاشت و به عنوان نقاشی مطرح و آوانگارد شناخته شد. توجه به سوژههای غریب از مردان و زنان روستایی، با چهرههایی تکیده ثمره زندگی او در همین دوران در جنوب کشور است. او شاهد زندگی طبقهای از کارگران زحمتکش و مردمان بومی جنوب بود که با خوانش خود از زندگی اصل و نسبدار خاندان پزشکنیا و نیای قاجاریاش مغایر مینمود و از این نظر او را به حیرت وامیداشت. همین موضوع سبب ایجاد نوعی رویکرد مردمنگاری در آثار او شد که با سبک و سیاق دیگر همدورههایش فاصله داشت. هرچند در آن دوران، نسل دوم شاگردان کمالالملکی نقاشی از فضاهای روستایی و زیستبوم ایران همراه با نوعی طبیعتگرایی باب روز را انجام میدادند، اما نوع برخورد پزشکنیا از چند جهت همسو با چنین جریاناتی نبود. نخست آنکه با وجود تسلطش به نقاشی کلاسیک رنگروغن، از مواد متفاوتی مانند پاستل و گچ، مدادشمعی، مدادرنگی، گواش و آبرنگ استفاده میکرد. دوم آنکه در ساخت و پرداخت سوژههای انسانی و پرتره، از شخصیتسازی فردی حذر میکرد. برخلاف جریان طبیعتگرایانه و واقعنما، در نقاشیهای پزشکنیا تلاشی برای همانندی و شباهت فردی میان سوژه و تصویر نمیشود. از این جهت، نقاشیهای او با نوعی تیپسازی همراه است. تیپ کارگر، تیپ پیرمرد روستایی و یا تیپ درویش در آثارش دیده میشود و به هیچ سوژه مشخص و واقعی در جهان واقع ارجاع نمیدهد. از سوی دیگر این تیپسازی با رویکردی اکسپرسیونیستی و درونگرا همراه است که در دیگر نقاشان همدوره او کمتر میتوان سراغ گرفت. او نقاشی مردمنگار با رویکرد درونگراست که تلاش میکند با بهرهگیری از بافتهای خشن، رنگهای خامدستانه و کمپوزیسیونهای مرکزمحور، توجه بیننده را بیش از هرچیز به دردمندیها، ترسها و شرایط دشوار زندگی سوژه جلب کند. به همین دلیل چهرهها تکیده و خستهاند، تلاشی برای واقعنمایی به واسطه رنگ در آنها صورت نمیگیرد و غالباً با رنگی یکدست پوشیده میشوند. از این جهت طبیعت در آثار پزشکنیا خوانشی درونگرایانه مییابد و روحیات و احوال درونی در چهرهها و پیکرههای طبیعی بازنمایی میشوند. در آثار پزشکنیا طراحی بر نقاشی غلبه مییابد.
در اثر پیشرو پیکره زنی جوان از خطه جنوب کشور دیده میشود که کوزه آبی را بر سر حمل میکند. نقاش با استفاده از رنگهای قرمز، آبی و سبز توانسته کنتراست خوبی در اثر ایجاد کند که یادآور لباسهای پولکدوزیشده و پر نقش و نگار مردمان جنوب است. چهره زن با برقع پوشیده شده اما سینه ستبر و نوع ایستادن او نشان از جوانی پیکره دارد. رنگ پاستل روغنی با خطوطی مورب و خشن سطوح داخلی پیکره زن و کوزه را پر کرده و سپس رنگ سیاه مرکب بر آن زده شده و بافتی پرانرژی ایجاد کرده است که در عین تقویت بصری خلوص رنگی، یادآور گرما و حرارت مناطق جنوبی ایران نیز است. نقاش تلاشی برای طراحی واقعگرایانه از سوژه زن و کوزه نکرده بلکه با حذف جزییات توانسته کلیت یکپارچهای از موضوع خود را تجسم بخشد؛ کلیتی که به واسطه عدم پرداخت زمینه و خالی گذاشتن فضای منفی، سبب تأکیدی مضاعف بر سوژه میشود.