امضاء: «H.Pezeshknia» (پایین راست)
جوهر و آبرنگ روی مقوا
50×70 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1340
- این اثر در کتاب «همسفر باد، گزیده آثار هوشنگ پزشک نیا» (ص 275) به کوشش محمودرضا بهمن پور، نشر نظر (1396) به چاپ رسیده است.
پیشینه:
اثر حاضر متعلق به یک مجموعه معتبر میباشد.
برآورد قیمت : 1200 - 800 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 120,000,000 تومان
امضاء: «H.Pezeshknia» (پایین راست)
جوهر و آبرنگ روی مقوا
50×70 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1340
- این اثر در کتاب «همسفر باد، گزیده آثار هوشنگ پزشک نیا» (ص 275) به کوشش محمودرضا بهمن پور، نشر نظر (1396) به چاپ رسیده است.
پیشینه:
اثر حاضر متعلق به یک مجموعه معتبر میباشد.
نقاشی حاضر نمونهای آشنا از سبک هنری هوشنگ پزشکنیا و همچنین توجه او به بازنمایی مسائل اجتماعی جامعه، مردم زحمتکش و طبقه کارگر است. اندیشیدن به مردم و راه و رسم زندگی، در آثار متنوعی از پزشکنیا نمود یافته است. زندگی دشوار مردم همواره او را سخت متأثر میکرد. این تأثیرات تا جایی پیش میرود که ابراهیم گلستان او را «تصویرساز سطح و چهره اقلیم و مردم خود» میدانست. این چهره از مردمی که دغدغه پزشکنیا هستند، با خطهای ضخیم همیشگی وی در این تابلو تصویر شده است.
اثر حاضر مردی روستایی و چهارپای باربرش را به تصویر کشیده که از آستانهای میگذرند. این نقاشی خصوصیت طراحیگونه کارهای پزشکنیا را به خوبی نشان میدهند. خطوط سیاه و قوی کنارهنما، تحرک و دینامیکی با اثر بخشیده است.
پزشکنیا در مقالهای در سال 1329 دغدغهاش در نقاشی مدرن را چنین بیان میکند: «از آنچه که اصلاً هنر برای آن باید به وجود آید و آن تکامل تعلیم و تربیت اجتماع هنرمند در راه بشر دوستی و فرار از پستیهاست بویی شنیده نمیشود. من به کوهها، تپهها، سنگها، سبزهها، کنگرههای تیغدار، ریزش آبشارها و چرای بزهای وحشی و گل گلپرها که همه در طبیعت خود خوشبختند و در صلح و صفا با هم زندگی میکنند، فقط کار ندارم. من مانند یک سگ شکاری بو میکشم و هدف اصلی هنرم را آنطور که باید پیدا میکنم. من چشمان خودم را به چشمهای بیفروغ مردمانی که در محرومیت و شکنجه اجتماع رنج میبرند و از آن داغها به تنهایشان دارند، میدوزم. آنگاه با پیروی آزاد از هر مکتب که میخواهم شخصیت خود را در تکنیک با به کار بردن حسی از آن قبیل که گفتم در ایجاد خطوط متعادل و هماهنگ با فکر من و رنگهایی بدیع و مناسب با آن جستوجو میکنم. من مردمانی را میسازم که بیش از هر موجودی حس بشری دارند و بیش از همه محرومیت میکشند. چهره آدمهایی را میسازم که حقیقت در پس ظاهر یکسان آدمها به من مینمایاند و آن را جلوی چشم همه میگذارم. بدایع رنگ و فرم من همه را متوجه میسازد و فکر آدمدوستی من در پس آن، آنها را هوشیار میسازد و تا جایی که محرومیتهای بشری ادامه دارد من کار خود را ادامه میدهم و باز از سر میگیرم و روزی که زیبایی واقعی زندگی آنها را به چشم دیدم با دلی پاک از آن غصهها، آن زیباییها را به شما نشان خواهم داد»[1].
پزشکنیا در انتخاب بیان تجسمی خود به چنان تشخص و انحصاری رسیده است که میتوان او را از برترین نقاشان مدرن ایرانی با رویکرد اکسپرسیونیستی به شمار آورد. ویژگیهای حیرتانگیز و تأثیرگذار وی در هنر سده اخیر ایران چنان بارز است که شخصیتهای برجستهای در ادبیات و جریان روشنفکری ایران همچون ابراهیم گلستان، نجف دریابندری و جلال آلاحمد از او سخن گفتهاند. آلاحمد در اهمیت او و کارش مینویسد: «هنر جدید در این آب و خاک راه خودش را بالاخره در میان کار پزشکنیاها گیر خواهد آورد». زندگی او آنقدر عجیب بوده و فراز و فرود داشته که زمانی او را به ونسان ونگوگ تشبیه کردهاند. به این معنی که اهمیت هر دو بعد از مرگشان درک میشود و هر دو زندگی پر تنشی را تجربه کردهاند.
هوشنگ پزشکنیا از نخستین هنرمندانی بود که به شیوه مدرن میاندیشید و طراحی میکرد. خط برایش امکانی بود در به نمایش گذاشتن سوژه و تأکید بر آن. او که نقاشی را استادانه نزد شاگردان کمالالملک فراگرفته بود، پس از تحصیل در ترکیه، جسورانه در جستوجوی بیانی نو از اصول کلاسیک نقاشی فراتر رفت.
[1] . پزشکنیا، هوشنگ؛ کشار؛ روزنامه پیک صلح، ش 29، 3 تیر 1329.