30 آیدین آغداشلو (متولد 1319) سایر آثار
بیستمین حراج تهران حراج تیر 1403
سایر آثار
  • نام هنرمند: آیدین آغداشلو (متولد 1319)
نام اثر : پایان یک دوران از مجموعه خاطرات انهدام
امضا: « Aydin 2015» (پایین چپ روی هر اثر)
گواش روی مقوا
دو اثر، هر اثر 56×76، در مجموع 112×76 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1394

برآورد قیمت : 12 - 10 میلیارد تومان

رقم برنده مزایده: 11,200,000,000 تومان

رقم نهایی فروش: 12,320,000,000 تومان

اطلاعات اثر

نام اثر : پایان یک دوران از مجموعه خاطرات انهدام امضا: « Aydin 2015» (پایین چپ روی هر اثر) گواش روی مقوا دو اثر، هر اثر 56×76، در مجموع 112×76 سانتیمتر تاریخ اثر: 1394

درباره اثر

قریب به پنجاه سال است که آیدین آغداشلو تلاش می‌کند با به‌کارگیری شیوه‌ اقتباس، آثاری را در عرصه نقاشی خلق کند که تصاویری کهنه و کلاسیک را به جهان معاصر هنرمند فراخوانده و با تغییری ظریف، ارزش‌های فاخر روزگار گذشته را به جهان امروز گره می‌زند. در روند این خوانش و بازتولید، آغداشلو تلاش می‌کند شکوه گذشته، به‌خصوص دوران کلاسیک هنری را بار دیگر در مقابل چشمان مخاطب حاضر کند و سپس با تغییری تخریب‌گونه، او را به تأمل و تفکر در خصوص ویرانی ارزش‌ها و پوچی حیطه‌هایی چون اخلاق در دوران حاضر وادار کند.

نمایش شکوه دوران گذشته برای آغداشلو در دو عالم مختلف امکان‌پذیر است: نخست جهان غرب در دوران باشکوه رنسانس و دوم جهان شرق که عموماً به عصر صفوی و قاجار مربوط می‌شود. اگر در جهان غربی، آغداشلو به سراغ نقاشی‌های بوتیچلی می‌رود، در عالم شرقی نگاره‌های رضا عباسی و نقاشی‌های درباری دوران قاجار، زمینه‌ای برای تخیل‌ورزی هنرمندی می‌شود که به واسطه ساخت‌وسازهای وسواس‌گونه‌اش، رنج ساختن و پرداختن هنر را به مثابه و شیوه کهن بازسازی می‌کند.

در دو اثر پیش رو، دو پرتره از شخصیت‌های سلطنتی عصر اولیه قاجار دیده می‌شود. یکی فتحعلی‌شاه که پادشاهی مقتدر قاجاری را به واسطه ساختن پیکره‌های درباری از خود توسط هنرمندان بزرگی چون میرزابابا و مهرعلی وجه صوری بخشید و با صدور آن‌ها به دیگر کشورها تلاش کرد این اقتدار را جهانی کند؛ دیگری پیکره زنی جوان که تمثیلی از معشوق است.

سبک خاص نقاشی‌های این دوره از تاریخ هنر ایران را شاید بتوان آخرین کورسوی هنر به سبک و سیاق ایرانی دانست؛ چراکه پس از آن و با ورود به عصر ناصری، آماج هنرهای غربی بر پیکر هنر سنتی تازید و تمامی آن شکوه را از میان برد و شعله هنر را در مفهوم سنت ایرانی برای همیشه خاموش گردانید. از این رو آغداشلو به سراغ سبک و سیاق آن عصر تاریخی رفته و تلاش کرده با تجسم دو پیکره زن و مرد در ساحت باشکوه درباری چیزی از گذشته را به زمان حال آورد که امروز غریب می‌نماید. دیگر خبری از آن حالت‌های مجسمه‌وار و شمایل‌گرانه نیست و ساحت مقدس، در نگاه به پادشاهان و قدرتمندان درباری سال‌هاست، به فراموشی سپرده شده است.

نکته قابل توجه در آثار آغداشلو آن‌جاست که سال‌ها ممارست مصرانه در خلق و بازتولید تصاویر که برخی بارها با تغییری کوچک توسط خود هنرمند بازتولید می‌شوند، سبب شده ویژگی‌ها و شگردهای ایجاد پیکره و ساخت شمایل فردی تاریخی و تبدیل او به شخصیتی اساطیری چنان در جان آغداشلو بنشیند که خود، بتواند نقاشی‌های جدید را در همان بستر کهن خلق کند و در این خلق چنان عمل کند که مخاطب گمان کند این پرتره را پیش از این دیده است. در هر دو تصویر حاضر، عین‌به‌عین تصویر زن و مرد در هنر دوران قاجار وجود ندارد، بلکه این شمایل‌ها ماحصل خلاقیت خود آغداشلوست. هرچند پیکره فتحعلی‌شاه نزدیک به پرتره‌های میرزابابا و مهرعلی است، اما دقیقاً هیچ کدام از آن‌ها نیست. نوع تزیینات کلاه کاملاً متفاوت است و نه مانند کلاه‌های زندیه بر سر آقامحمدخان قاجار است و نه کلاه پادشاهی قاجاری. چیزی است میانه که صرفاً در ناخودآگاه جمعی ما ایرانیان باقی مانده و به مثابه هیچ عینی در گذشته نیست. تزیینات البسه پادشاه نیز به همین نحو است و با آن‌چه که در تصاویر باقیمانده دیده می‌شود، تفاوت‌های قابل توجهی دارد، اما کلیت اثر در نوع تزیینات و رنگ‌گزینی و فضاسازی بر هنر آن دوره وفادار مانده است.

ترک‌های نقاشی‌شده در تمام بستر نقاشی بر این حس نوستالژی و کهن‌گرایی می‌افزاید و فاصله میان جدید یا کهنه بودن را به نحوی پر می‌کند که در میان زرق و برق مرواریدها، الماس‌ها و جواهرات یاقوت‌نشان، عمر گذشته و روزگار ورق‌خورده عیان می‌شود. ویژگی خاص دیگر در نقاشی‌های آغداشلو که به شیوه‌های مختلف تکرار می‌شود، تخریب عمدی اثر است. برای هنرمند روند خلق اثر هنری با سازندگی و ساختن آغاز می‌شود و با تخریبی خودخواسته پایان می‌یابد. این تخریب اصولاً با سوزاندن، مخدوش کردن و پاره کردن همراه است. در تصویر فتحعلی‌شاه، گویی نوک شمشیری تیز بر پیکر بوم نشسته و بدنه آن را پاره کرده است. حاصل خطی ظریف و تیز است که در میان اثر به صورت مورب نقاشی شده و ریش پادشاه را که نماد قدرت است بریده و به کلمه «سلطان» ختم شده و آن را نیز شکافته است. گزینش رنگ قرمز برای این خط، آن را به مثابه یک زخم می‌سازد و حس آسیب‌دیدگی را دوچندان می‌کند. بدین‌طریق جهان درباری گذشته هرچند در عصر زیست هنرمند حاضر شده، اما زخم‌خورده و معیوب است. چیزی است که تمام شده و دیگر امکان باززیستن ندارد.

در تابلوی «زیباچهره خانم»، زنی جوان از دربار فتحعلی‌شاهی نمایش داده می‌شود که با چشمانی مخمور، ابروانی پیوسته و لبانی غنچه، بنیان‌های زیباشناسی صوری چهره معشوق در آن دوره را نمایش می‌دهد. نوع تزیینات سر و صورت و البسه کاملاً همسو با تزیینات لباس شاهی است. بدین‌ترتیب او را بسان شاهدختی از دربار معرفی می‌کند. موی سیاه و مواج، دستان حناگذاشته و البسه سفید تافته بر بینان مد روز در عصر قاجاری است و به شاهدخت ویژگی‌های شمایل‌گرایانه و آرمانی می‌بخشد. مانند چهره فتحعلی‌شاه، این چهره نیز نظیر عین‌به‌عینی در هنر عصر قاجاری ندارد، چیزی است بینابین که به واسطه شباهت‌های سبکی، برای مخاطب چشم‌آشنا می‌نماید. این چهره آرمانی نیز دچار خود تخریبی است. این بار تخریب در پاره شدن بخش میانه اثر نمایان شده و در پسِ آن فضایی به رنگ زمینه، اما با تزیینات را نمایش می‌دهد. نوع تزیینات که تکرار پارچه حریر زرنشان بالای لباس زن است، به نحوی است که توجه را هرچه بیشتر به پارگی کاغذی بدن زن جلب می‌کند و موجودیت او را تغییر می‌دهد. گویی زن شخصیتی واقعی است که در جلوی نقاش، چه در دنیای گذشته و چه حال، حاضر بوده و سوژه نقاشی‌ای شده که به واسطه سبک خاص هنر حاکم در دوران اولیه قاجار، تمثال معشوق را در فرمی آرمانی تجسم می‌بخشد و بدین ترتیب امر واقع، یعنی زن حقیقی درباری، تبدیل به نماد یعنی معشوق می‌شود، اما این پارگی در اثر، معنا را دچار تغییر کرده و به نوعی موجودیت واقعی را به زیر سوال برده و به آن هویتی کاغذی و پوچ بخشیده است؛ هویتی که نه زنده و جاندار، بله غیرواقعی و فاقد حیات است. گویی جهان معاصر به نازکی همین کاغذ است و شخصیت‌ها همگی کاغذی و غیرواقعی هستند.

شما در حال ثبت پیشنهاد خرید اثر شماره 30 از آیدین آغداشلو به مبلغ هستید آیا پیشنهاد خود را تایید میکنید؟
توجه: کلیک روی گزینه بله به منزله قبول قوانین و مقررات است.