امضا: «Aydin 2016» (پایین راست روی هر لت)
گواش روی مقوا
دو لتهای، هر لت 57×76، در مجموع 114×76 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1395
- اثر حاضر در کتاب «معما، مجموعه آثار آیدین آغداشلو» ، نشر مازیار مصوررحمانی (1397) به چاپ رسیده است.
برآورد قیمت : 80000 - 70000 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 8,000,000,000 تومان
امضا: «Aydin 2016» (پایین راست روی هر لت)
گواش روی مقوا
دو لتهای، هر لت 57×76، در مجموع 114×76 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1395
- اثر حاضر در کتاب «معما، مجموعه آثار آیدین آغداشلو» ، نشر مازیار مصوررحمانی (1397) به چاپ رسیده است.
آیدین آغداشلو در این اثر به دنبال انکار مؤلفه زیبایی است. تشابه بین این دو لته، با ساختمان کمپوزیسیونی تکرارشونده وقتی به یکباره دیده میشوند درهم پیوند خورده و یکی میشوند. کردار هنرمند در این اثر بازتاب و ترسیم سیمایی از خویشتن نقاش است؛ به همین خاطر است که تکچهرههای آغداشلو، همواره خویشتنی تاریخی دارند و انسان به عنوان مضمون اصلی در آثارش در گستره و چشماندازی معنادار توضیح داده میشوند.
کارهای این دوره آغداشلو همواره با ترسیم یک دوقطبی و ایجاد موقعیتی بینابینی و گاه متضاد سامان مییابند. دغدغه او نشان دادن طبایع متضاد و همنشینی آنها با توجه به جنبههای هستیشناسانهشان است. در اثر حاضر اشاره صریح هنرمند به مفهوم «جاودانگی» است که در امری گذرا و در حکایت پیر و جوان، زیرکانه خود را بازمیتاباند. نقاش سعی دارد تا ضرورتی نوستالژیک را با ارزشیافتگی فقدان به بیننده یادآوری کند. او با گنجاندن پیشفرضهای بازنمایانه در هر دو لته، میکوشد تا حقیقت سیر و سلوک خود را از انگاره زیبای دوران جوانی به خودپذیری و معرفت آسیبپذیر روزگار پیری به تصویر بکشد؛ تلاشی هنرمندانه که گاه در ستایش پیری معنا مییابد و گاه در پیوست با استعارهای از زیبایی ایستاده بر کرانه تاریخ.
نقاش چیرهدست در عرصه صورتنگاری، حالا در این اثر دو لته، در جستوجوی سیمای خویش، در مواجهه با امر فناپذیری و مرگ است. نقاش با نوشتن تاریخ تولدش در متن نقاشی، میکوشد تا به بیینده اثر پیامی آشکارا بدهد، چراکه کار او همیشه ساختارشکنی است: این سلفپرتره نقاش در روزگار جوانی و پیری است! شاید به همین خاطر است که صورت خود را از مخاطب پنهان میکند و با گذاشتن صورتکی چوبی، چهرهای جدید از انسان معاصر را بر اساس چهرههای قبلی اما بدون هویتی معلوم به نمایش میگذارد.
بنابر نظریه بینامتنیت، در اینجا فیگورهای کنار هم (به مثابه یک متن) سعی در برقراری ارتباطی ساختارمند باهم دارند ولی همزمان نسبت به کالبد نقاشی و همچنین مؤلف (یعنی نقاش) نیز رابطهای میانمتنی برقرار میکنند. به همین دلیل است که میتوان ردپای حضور نقاش را در این اثر که نوعی اتوبیوگرافی نقاشانه است، سراغ گرفت.
آغداشلو مانند بیشتر آثار این دورهاش، در جستوجوی معنای خود با زبانی کنایهدار است. او با حذف صورتها، فردیت هویت اصلی فیگورها را از آنها میگیرد تا آرامشی بیطرفانه به هر دو بدهد؛ خلاقیتی هنرمندانه که از راه بازسازی یک نقاشی رنسانسی تلاش میکند تا انسانمحوری جهان رنسانسی را با ماهیت تجربه زیست مدرن، در بستری تاریخی درک کند. ماحصل کار نقاش، اما حذف یا از دست رفتن شور و زیبایی جوانی (در لته سمت راست) با نمایش رنگهای روشن و درخشان و جایگزینی زوال و مرگ (در لته سمت چپ) با رنگهای تیره و کدر است.
اگر دو نقاشی در یک توالی زمانی در نظر گرفته شود، راوی یک داستان واحد هستند، اما نمایش نیستی در اینجا به حدی جسمانیت یافته که در غیاب انسان، صورتک یا مانکنهای چوبی انسانند. یادآوری چیزی که در عین آشکاری، پنهان است و خود برای طرح معمایی بیپایان کافی است. آغداشلو با تکیه بر «اصالت تکرار» در فرمهای فیگوراتیو و عناصر تزیینی مثل شالگردن و مدال و میخها، تلاش میکند تا دفورماسیون ایجاد شده در ساختار تصویر را به بیانی مسجع تبدیل کند؛ سجعی که در ادامه و به ناگزیر، نوعی رهیافت فنشناختی ویژه را پیش روی مخاطب میگذارد. به همین دلیل است که نقاش سرشت خویش یا مفهومی نمادین از انسان امروز (بدون توجه به جنسیت) را به عنوان یک شیء در نظر گرفته و با دستکاری و تغییرات در رنگها و عناصر صحنه میکوشد در غیاب حالات چهره، درباره هویت، امر فناپذیر و مرگ پرسشهایی را مطرح کند. این مضمون در اثر حاضر، صورتی کاملاً رمزگونه بهخود میگیرد و پیوندی میان وجوه متضاد با جنبههای زیباشناختی مستتر در نقاشیهای دوره رنسانسی برقرار میکند. آنچنانکه هر دو تصویر، بیانگر پیام یک مخلوق هستند که قدرت را با آسیبپذیری و زیبایی را با رنج ترکیب میکند و این یک بیان و بازنمود قوی است که پیشتر آغداشلو در مجموعههای «خاطرات انهدام» و «سالهای آتش و برف» با رویکردی مشابه آنها را آزموده بود.