امضا: «Aydin 94» (پایین چپ)
گواش روی مقوا
51×68 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1373
برآورد قیمت : 4 - 3 میلیارد تومان
رقم برنده مزایده: 3,000,000,000 تومان
رقم نهایی فروش: 3,300,000,000 تومان
امضا: «Aydin 94» (پایین چپ)
گواش روی مقوا
51×68 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1373
آیدین آغداشلو از چهرههای تأثیرگذار بر شکلگیری مدرنیسم ایرانی است که همواره بیان و نوع نگاهش از درون تاریخ هنر به خودش است تا از بیرون. در میان همنسلانش، او بیشترین توجه را به مطالعه هنر و از آنخودسازی نگارههای مشهور رنسانسی نشان داده است؛ به همینسبب در نقاشیهایش به شکلی نمادین مبانی فسلفی و اندیشهورزیاش را از طریق بازخوانی میراث گذشته به نمایش میگذارد.
او در سری معروف به «خاطرات انهدام» در طول بیش از نیم قرن فعالیت مستمر، تحتتأثیر همین نگرش به بازتولید تصاویری آشنا از نقاشیهای فیگوراتیو رنسانسی مکاتب ایتالیا و فرانسه و تبدیل آن به اثری متفاوت با کارکرد معنایی جدید اهتمام ورزیده است. نقاشی برای او به مثابه گشودن دروازهای به هزارتوی تاریک پشت ذهن هنرمند است. به همینخاطر دستمایه کارش را با امانت گرفتن تصویری قدیمی و از آنخودسازی (فراخورنمایی) و دستکاری در کل پیکرهبندی آنها از چشماندازی پستمدرنیستی سامان میدهد.
در اثر حاضر، نقاش در سه مرحله صورت بانوی نجیبزاده رنسانسی را چیرهدستانه به نقاشی تازهای مبتنی بر زیباییشناسی شخصیاش بدل کرده تا پرسشی اساسی را پیش روی مخاطب بگذارد. او میکوشد تا ضرورتی نوستالژیک را با تأکید بر مفاهیمی چون فقدان و از دست دادن سیمای زیبا و جوان یادآوری کند. قدیمیترین وسوسه ذهنی نقاش، همین دوگانه زندگی و مرگ و تقابل دو مفهوم پیری و جوانی است؛ بیانی پارادوکسیکال که در عین مرگاندیشی، ستایشگر زیبایی و زندگی نیز به حساب میآید.
آغداشلو در اثر پیش رو، نخست پرتره زن رنسانسی را با جزییات فراوان اجرا و ستایش میکند. سپس تغییراتی در ساختارش میدهد و با حذف تزیینات لباس و بدن، نقاشی رنسانسی اصلی را تحریف و در مرحله نهایی آن را تخریب میکند. زن با زخم و خراشی بر تن و دهانی بسته در بیمکانی معلق است. چشمانش دیگر شکوه و رمزوراز پرترههای ثروتمندان و رجال عصر رنسانی را ندارد و بیامید و بیرمق به بیرون از بوم خیره مانده است. درست از لحظه انهدام نقاشی است که آغداشلو با پارهکردن یا خراشدادن آن، اتفاق اصلی را رقم میزند و از خشونتی که بر انسان معاصر اعمال شده پرده برمیدارد. تنها زمانی که بر این تابلو گذشته همان گرد پیری و سپری شدن روزگار جوانی و دوران زیبایی است که حالا با حذف پسزمینه و ایجاد بستری تخت، پرسپکتیو و نگاه نافذ زن نیز از او گرفته شده است.
مانند بیشتر آثار این دوره آغداشلو، در همین اثر هم چهرهای رنسانسی توسط نقاش به شکلی دخل و تصرف شده که در عین فرنگی بودن دیگر متعلق به آن فرهنگ و جغرافیا نیست. این نقاشی از فهم تاریخی بهرهمند است، اما همزمان فردیت و هویت اصلی سوژه از آن گرفته شده، تا انسانمحوری جهان رنسانسی را با ماهیت تجربه مدرن در بستر تاریخ پیوند بزند.
آغداشلو از اوایل دهه هفتاد به شکلگیری رویکرد تغییر و تصرف در هنر غرب آگاه و مسلط شد. اثر حاضر که از همین دوران است، نمونهای تکاملیافته از تقدسزدایی از هنر فاخری است که در روزگار معاصر آگاهانه توسط نقاش از آنخودسازی شده و حالا راه تازه خود را طی میکند. در این میان عنصر قالب در کار نقاش، همان نگاه مرگاندیشی است که با بزرگتر شدن جهان شخصی آغداشلو، همراه با جستوجو برای یافتن معنای خویشتن پررنگتر شده و نگاه انتقادیاش در هنر معاصر با نظریه «مرگ مؤلف» رولان بارت همسو شده است. در این اثر نگرش انتقادی نقاش در پیوند میان وجوه متضاد (زندگی و مرگی) با جنبههای زیباشناختی مستتر در نقاشیهای دوره رنسانس ارتباطی معناگرا برقرار میکند. چهره زن در حالتی نگران، غمگین و رنگپریده نشان داده شده و نقاش با گرفتن شادابی و رنگ از صورت پرتره و حذف لباس و آرایش صحنه، کشمکشی نابرابر را میان آنچه بوده و آنچه از دسترفته به تصویر میکشد. موقعیتی تراژیک و تکاندهنده که در آن چهره یک بانوی نجیبزاده ثروتمند، آرام و مقتدر، به زنی زخمخورده، مضطرب و رنجور تبدیل شده است.