بهجت صدر بر خلاف طیف وسیعی از مدرنیستهای ایرانی که تلاش فراوانی برای بومیسازی و ایرانی کردن آثار خود داشتند، با نگاهی مکاشفهگر به جستجوی روح و هویت مشرق زمین میپردازد و رد پنهانی از فضای بومی ایران را در برخی آثار خود به جا میگذارد.
اثر حاضر که در هنگامهای از انتزاع، یادآور زمینهای شخمخردهایست که انگار از فراز آسمان ایران به آن مینگریم، یک نمونه از این نقاشیهاست. این اثر به دورهای از کارهای نقاش تعلق دارد که شدت رنگهای تیره در مواضعی کاهش یافته و زمینهای پنهانشده در زیررنگ آشکار میشود. بازی فضاهای پر و خالی، با تقابل زیرزمینه و رونمای رنگین اثر متجلی میشود. طیف رنگهای مکمل، فرمهایی را پدید میآورد که در عین تداعی اشکال طبیعی، تقلید عینی آنها نیست، بلکه بازتاب ترکیببندی تصاویر جهان خارج در ذهن نقاش و برگردان آن به نمادها و موتیفهای شخصی بر پرده نقاشی است.
سیر دگرگونی رنگ و ترکیببندی در آثار صدر، نظمی پایدار دارد و بر منطقی مدرنیستی استوار است. استفاده از چوب، ورق آلومینیوم و یا کرکره، به عنوان زمینه نقاشی، نشان از دغدغه نقاش برای انتخاب زمینهای غیر کلاسیک جهت خلق نقاشی دارد.
همچون اثر پیشِرو، رنگهای تیره و سردی چون قهوهای، سیاه و خاکستری، رنگهای غالب وی در نقاشی هستند. سردی فضای نقاشی در این اثر، با نقوش هندسی سرخرنگی درهم میشکند و طلیعه پرحرارت و آتشینی از مرکز اثر، ساطع میشود. همه چیز رنگ و بوی جهانی دیگر به خود میگیرد. گویی که رنگ به یک باره از آسمان بر پرده نقاشی نازل شده است. بر خلاف بسیاری از همنسلان خود، یعنی نسل اول نقاشان نوگرای ایران، تلاش پرشتابی در بومی کردن آثار خود ندارد، به طوری که معمولاً سبک آثارش را به جریان اکسپرسیونیسم انتزاعی مرتبط میکنند.
بهجت صدر علاوه بر تأثیرگذاری بر جریان هنر نوگرای ایران، جایگاه قابل توجهی در آموزش و تربیت نسلی از هنرمندان ایرانی دارد؛ به طوری که تا پایان دههی 1350 در دانشکده هنرهای زیبا به تدریس مشغول بود. دریافت جایزه بزرگ بیینال تهران (1341)، دریافت جایزه سازمان یونسکو برای شرکت در نمایشگاه مبارزه با بیسوادی (1346) و شرکت در بیینال ونیز در سال 1962، تنها بخشی از افتخارات این هنرمند به شمار میآیند.