امضاء: «فریده لاشایی 89» (پایین راست)
رنگروغن و گرافیت روی بوم
90×148 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1389
پیشینه:
-این اثر در نمایشگاه مروری بر آثار فریده لاشایی، به کیوریتوری هور القاسمی در سال 1394در بنیاد هنر شارجه به نمایش درآمده است.
برآورد قیمت : 50000 - 40000 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 4,000,000,000 تومان
امضاء: «فریده لاشایی 89» (پایین راست)
رنگروغن و گرافیت روی بوم
90×148 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1389
پیشینه:
-این اثر در نمایشگاه مروری بر آثار فریده لاشایی، به کیوریتوری هور القاسمی در سال 1394در بنیاد هنر شارجه به نمایش درآمده است.
انتزاع بومی و طبیعتگرا با رنگهای سرکش و بیکرانگی در نقش، میراث ارزشمند فریده لاشایی در هنر مدرن ایران است. او در آثار خود جلوههای شکوهمندی از زندگی، طبیعت و رویش را بازآفرینی میکند تا بدین شکل نقاشیاش همگام با طبیعت، از بهار و استمرار آفرینش سخن گوید. اثر حاضر نیز به خوبی ویژگیهای برشمرده را نشان میدهد. رنگها با وجود رنگمایههای همخانواده، به بیانی پر انرژی و تأثیرگذار رسیدهاند و در تناسب با خطوط نرم و نازکی که گاه از لابهلای سطوح رنگی بیرون آمده، بر ویژگیهای موزون و فریبنده طبیعت تأکید دارند. تنههای سالخورده درختان در پیشزمینه سطح وسیعی از کادر را در برگرفتهاند.
نقاشیهای فریده لاشایی، درست همانند طبیعتها و تنهدرختان سلف او سهراب سپهری، در وضعیتی میان انتزاع و اشکال معناداری از طبیعت قرار گرفتهاند تا نگاه بیننده را هر لحظه به سویی هدایت کند. در آبسترههای او، همچون این تابلو، خط ارزش بصری زیادی پیدا میکند، به طوری که به موجب این خطوط قدرتمند و سیال است که اثر لحظاتی از انتزاع محض فاصله میگیرد. نگاه لاشایی به طبیعت مفهومی است و نه توصیفی و از همین رو در کار او کیفیت و نوع درخت هرگز مطرح نیست، بلکه مفهوم درخت و انرژیهای بصری آن حائز اهمیت است. در اثر حاضر قرارگیری چند انار – این عنصر تصویری آشنا در آثار نقاشان ایرانی – در پایین تصویر و به همان رنگ خاکی نقاشی را به ادای احترامی نسبت به سهراب سپهری تبدیل میکند.
شاخصترین سیمای طبیعت در آثار لاشایی، هجوم طوفانی خطوط آزاد به روی لایههای زیرین بوم، مشابه اشکال مبهمی از یک هیاهوی بیپایان است. این کیفیت، تصویری کلی را در ذهن بیننده میسازد که به همان اندازه که مشابه طبیعت است، برگرفته از هیجانات و احساسات درونی هنرمند نیز به نظر میرسد. تصویری که بدین ترتیب با ضربهقلمهای آزاد و خطوط لجام گسیخته و مواج پدید میآید، هزارتوی هنرمند را به همان اندازه طبیعت اغواکننده و در عین حال هراسناک نشان میدهد. این رفتار پرشور و تا حدی ناخودآگاه، در واقع سپردن خویشتن به تابلوی نقاشی است، به جای احاطه و کنترل مدبرانه بر آن. حاصل کار نوعی نقاشی کنشی و رفتارگراست که یادآور شیوه اکسپرسیونیسم انتزاعی و یا یک جلوه بومی آن است. در استمرار این روند، تابلوی نقاشی نیز به نوبه خود در اختیار مخاطبش قرار میگیرد تا به اقتضای ادراک و احساس خویش به مکاشفه در آن بپردازد. بدین ترتیب نقاشی حلقه رابطی است بین ناخودآگاه هنرمند و تخیل مخاطب او.