امضاء: «Zenderoudi 72 » (پایین چپ)
اکریلیک روی بوم
97×130 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1351
پیشینه:
این اثر در مارچ 2019 در حراج کریستیز دوبی ارایه شده است.
برآورد قیمت : 130000 - 110000 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 11,200,000,000 تومان
امضاء: «Zenderoudi 72 » (پایین چپ)
اکریلیک روی بوم
97×130 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1351
پیشینه:
این اثر در مارچ 2019 در حراج کریستیز دوبی ارایه شده است.
حسین زندهرودی یکی از هنرمندان تأثیرگذار در شکلگیری مدرنیسم ایرانی است. او در نقاشیهایش تلاش کرده ظرفیتهای فراموششده بصری و زیباییشناسی خط فارسی را از چشماندازی نوین احیا کند.
در آثار زندهرودی واژگان و حروف تعریفناپذیر – فارغ از معنا – حالتی رمزگونه و نمادین پیدا کردهاند. پس از مهاجرت هنرمند به پاریس، روند تحولات تصویری در آثار او در آستانه دهه پنجاه با برخورد آزادانهاش در رنگگذاری و تغییراتی اساسی در ساختار فرمی وارد مرحله تازهای شد؛ به همینخاطر هنر او با جریان هنر نشانهگرایان، لتریسم و هایپرگرافیسم دهه هفتاد میلادی قابل مقایسه و تحلیل است.
اثر حاضر یکی از ممتازترین آثار نقاشیخط زندهرودی از همین دوران و بعد از آشناییاش با جریان هنر مدرن در اروپاست. در این مرحله وی تغییرات در ساز و کار نقاشیهایش را با دخیلکردن ادراک حسی و شناخت خطاطی انتزاعی یا انتزاع پسانقاشانه پدید میآورد. بنابراین تعیین مرز میان تأثیرپذیری هنرمند از جریان مدرنیسم غرب و در عین حال تأثیرگذاری او بر فضای فرهنگی و بصری نقاشی اروپایی بر اساس مطالعه این اثر، شاید یکی از مهمترین مسائل درباره هنر زندهرودی است. از همین رو تابلوی پیشرو نقطه عطف این دگردیسی فرمی بهحساب میآید.
آنچه در این اثر بیش از همه نمایان است بازگشت هوشمندانه هنرمند به اشکال بصری حروف ثلث و نستعلیق (ملهم از سنت هنرهای ایرانی اسلامی) و ترکیب آن با مبانی ارتباط تصویری هنر مدرن است؛ حرکتی از سمت هنرهای عامیانه و مذهبی شرقی به سوی گزارههای مدرن غربی؛ هرچند او در اینجا به دنبال شکستن نظم موجود در هندسه حروف است و ماحصل کارش در تضاد با مفهوم قرینهسازی و تکرار در بافتار اثر است.
دستاورد نقاش در اینجا حذف موتیفهای سنتی و گرایش به خلوص در فرم نوشتاری، با رویکردی متمایز و انتزاعی از سنت سیاهمشقنویسی ایرانی است. در واقع زندهرودی در این تابلو به دنبال نوعی شمایلشکنی در کار نقاشی با خط است و این گرایش هنرمند در مسیر تماس موتیفها با احساسات و افکارش، ذات خط را دگرگون میسازد. از این رو نقاش در ترسیم بداهه خطوط، کنشی آزادانه را در پیش گرفته و به هیچ نظم ساختاری مقید نیست و ترکیببندیاش گسترده و غیرمتمرکز مینماید.
استفاده از رنگ سرخ بر زمینه مشکی، در کار خطنگاری ارجاعی مستقیم به بازنگری در سنتهای تصویری و نمادهای شیعی در تزیینات پرچمها و علمهای تکایا و فرهنگ بصری عاشورایی است، اما آنچه در این اثر مخاطب را شگفتزده میکند، درخشش رنگی و سایهروشنهای بهوجود آمده در نقاط تلاقی نقشمایههاست که با تغییر اندازه قطع قلم (با ایجاد ریتم و ضرباهنگی مدام) نوعی پویایی درونی را به کلیت فرم القا میکند.
اثر حاضر نشانی از میزان شناخت و ضرورت پیبردن به یک زیباییشناسی متحول مبتنی بر استفاده انتزاعی از حروف در کار نقاشی با خط است که پیوسته به صورت بیانی ابداعی، از موضوعی ساختمند بروز پیدا میکند. راوی این مسیر نقاش جستوجوگری است که قلمروهای تازهای در کاربرد فرمال خط را در کار نقاشی انتزاعی کشف میکند.