امضاء: «حسین Zenderoudi 70 » (پایین راست)
رنگ روغن روی بوم
212×166 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1349
پیشینه:
این اثر متعلق به یک مجموعه معتبر میباشد.
این اثر در اکتبر 2015 در حراج بونامز لندن ارایه شده است.
برآورد قیمت : 40,000 - 30,000 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 3,550,000,000 تومان
امضاء: «حسین Zenderoudi 70 » (پایین راست)
رنگ روغن روی بوم
212×166 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1349
پیشینه:
این اثر متعلق به یک مجموعه معتبر میباشد.
این اثر در اکتبر 2015 در حراج بونامز لندن ارایه شده است.
خطاطی کردن برای حسین زندهرودی، بهانه نقاشی است. حروف و واژهها بر پهنه وسیع بوم واسازی میشوند و در روندی تکرارشونده، گام به گام از وادی معنا دور شده و ره به عالم فرم میبرند؛ بدین طریق زندهرودی با بهره گرفتن از قابلیتهای خط فارسی، توانسته فرم قراردادی حروف را در جهانی نو بازمعنا کند. برای خوانش تابلوهای او نیازی به دانستن زبان فارسی نیست، بلکه کافی است با نرمش هر حرف، تقطیع و شروع آن از بالا یا خطوط کج، چشمان خود را به حرکت واداشت. زمان به واسطه این نوع از حرکت چشم، خط را در حرکتی نوین و با بینشی نو میبیند و میخواند که از فهم قراردادی و آشنای زبان جداست. در این وادی ریتم تکرارشونده حروف پنجره جهانی نو را پیش روی زبان میگشاید که در عین مفهومگریزی از معنای متعارف زبانی، به تبعیت از گفتمان معاصر، مفهومگرا نیز هست، اما این بار در بستری جهانی که همان مفاهیم بصری است.
آشنازدایی زندهرودی از کلمات تنها به جدایی معنا از فرم ختم نمیشود، بلکه او هندسه و قداست سنتی کلمه را نیز بدین طریق از آن میزداید و در این واسازی، ظرفیتهای ناشناخته و نوینی از هنرهای بومی و وجوه رازآمیز خط فارسی را هویدا میکند که در عین لطافت و شاعرانگی، ناآشناست. این ایجاد مرزهای نو برای ادراک بصری واژه و حرف، روحی تازه در کالبد بیجان هنر خوشنویسی فارسی میدمد و راه را برای انتقال آن از عالم کهنه سنت به جهان امروزی هموار میسازد. خط در این ساحت نو، از نسخ خوشنویسی جدا میشود، از متن میگریزد و در گفتمان تازهای برآمده از نگرشهای معاصر بازمعنا میشود.
حسین زندهرودی در اثر پیشرو حرف فارسی «واو» را به صورت مستمر با ریتمی یکسان تکرار کرده است. عنصر پویا و تحرکپذیر در تابلو، رنگ و فاصله خطوط است. حرف «واو» که در زبان فارسی به عنوان حرف ربط، متصلکننده دو جمله یا کلمه به یکدیگر است، این بار مسلسلوار تکرار میشود؛ «و» به «و» وصل میشود و زنجیرهای از اشکال گِرد و خطوط کج را پدید میآورد که در هم فرو میروند و گاه با فاصلهگیری از هم، چشم مخاطب را به پیگیری مجدد از سر خط ترغیب میکنند. بدین ترتیب «و» به عنوان یک نشانه زبانی، تبدیل به فرمی بصری میشود که در عین حال نمایانگر اتصال و وصلشدن هم هست؛ اما این بار نه به واسطه خوانش زبانی، بلکه در ادراک بصری.
حروف، نشانهها و کلمات با رنگهای نارنجی، قرمز و زرشکی شرقی مثل دانههای گِرد بر هم بافته میشوند، رج میخورند و در این عمل خاطره گبههای بداهه بافته شده و بدون نقشه ایرانی را در ذهن مخاطب بازآفرینی میکنند.