امضاء: «سهراب سپهری» (پایین راست)
رنگروغن روی بوم
100×70 سانتیمتر
تاریخ اثر: حدود دهه 1340
پیشینه:
- این اثر متعلق به مجموعه خصوصی آقای دکتر محمدعلی موحد می باشد.
- اثر حاضر در سپتامبر 1963 در هفتمین بینال سائوپائولو برزیل ارایه شده است.
- در آمد حاصل از فروش اين اثر به موسسه فرهنگي - هنري صفاي اميد (ساخت مدرسه وكتابخانه عمومي و اهداي بورس تحصيلي به شاگردان ممتاز) واقع در تبريز، تعلق مي گيرد.
برآورد قیمت : 30,000 - 20,000 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 2,000,000,000 تومان
امضاء: «سهراب سپهری» (پایین راست)
رنگروغن روی بوم
100×70 سانتیمتر
تاریخ اثر: حدود دهه 1340
پیشینه:
- این اثر متعلق به مجموعه خصوصی آقای دکتر محمدعلی موحد می باشد.
- اثر حاضر در سپتامبر 1963 در هفتمین بینال سائوپائولو برزیل ارایه شده است.
- در آمد حاصل از فروش اين اثر به موسسه فرهنگي - هنري صفاي اميد (ساخت مدرسه وكتابخانه عمومي و اهداي بورس تحصيلي به شاگردان ممتاز) واقع در تبريز، تعلق مي گيرد.
نقاشیهای سهراب سپهری خلاصهنگاریهایی زیبا از طبیعتی بکر، فارغ از حضور انسانی است. نوع منظرهپردازیهای او به گونهای بیمکان و بیزمان است که با حذف هر نوع حضور انسانی، ذهن را به سرچشمه حیات سوق میدهد.
سپهری از جمله نقاشان نوگرای هنر ایران بود که برای یافتن زبانی تازه در آفرینش هنر نقاشی، راهی متفاوت از هممسلکان خود برگزید؛ اگر نقاشانی چون یکتایی، تناولی، وزیریمقدم و… برای جان بخشیدن به کالبد هنر ایرانی، راهی کشورهای غربی چون فرانسه و امریکا و ایتالیا شدند، سپهری راه مشرقزمین را برگزید. با اندیشههای ذن در ژاپن آشنا شد و کمینهگرایی و تعمق در طبیعت را بهترین راه برونرفت از رویکرد طبیعتگرایی کلاسیک کمالالملکی و پیوند با مدرنیسم اروپایی یافت. گرچه او بعدها راهی اروپا و امریکا شد و از نزدیک با جنبشهای مطرح در آن روزگار نیز آشنا شد، اما دلبستگیاش به ساحت شرق هیچگاه با اندیشههای مدرنیستی غربی جایگزین نشد.
در آثار سپهری رنگ و خط، بسان واژه در شعر با حالتی برآمده از شهود آنی انتخاب میشوند. آنگونه که کلمات بر زبان شاعر سرازیر میشوند، رنگ و فرم و خط بر بوم نقاشی نیز سیلان مییابد و حاصل کار اثری است که امکان بازتولید، تغییر و اصلاح را ندارد.
اثر پیشرو جزو آن دسته از آثار سپهری است که کمینهگرایی فرمی و رنگی در آن به بالاترین حد خود رسیده به طوری که اثر به انتزاع ناب نزدیک شده است. هرچند به واسطه نقاشیهای مشهور سپهری از تنه درختان و طبیعت بکر، حسی از انبوه درختان در ذهن مخاطب ایجاد میشود، اما به واقع هیچ یک از عناصر فرمی و ساختاری در این نقاشی، به شکل درخت و جنگل ارجاع مستقیم نمیدهند.
تابلو از دو بخش اصلی تشکیل شده است: یکی زمینه که با رنگ تخت خاکستری-قهوهای پوشیده شده و نقاش برای پوشاندن رد قلممو در آن هیچگونه تلاشی نکرده است. دوم بخشهای رنگی متمرکز بر سمت چپ تابلو که با انواع تنهای قهوهای، مشکی، سبز و خاکسترهای رنگی با تاشها و ضربات آنی قلممو بافتی نامنظم را ایجاد کردهاند. وجود این بخش در کنار یکدیگر، خصلتی کلاژگونه به اثر بخشیده است. حضور این دو بخش در کنار همدیگر کمپوزیسیونی قوی و متعادل ایجاد کرده که نشان از قدرت دید و مهارت نقاش دارد. از سویی دیگر استفاده مناسب و استادانه از فضای خالی و خلاء تصویری که از شاخصترین خصایص نقاشیهای سپهری است، در این اثر نیز به خوبی قابل مشاهده است.
آنچه از زبان مدرنیسم به وضوح در این تابلو حاضر است، ارجحیت ذهنیت بر عینیت است. نقاش فارغ از بازنمایی طبیعتگرایانه تلاش میکند روح جاری و ساری در طبیعت را در نقاشی خود تنها به واسطه رنگ و خط نمایش دهد و در این بازخوانی تازه، لزومی بر تقلید عینیتگرایی نمیبیند. از سویی دیگر کیفیت رنگگذاری آبرنگگونه با رنگروغن رهآورد دلبستگی نقاش به روح نقاشی شرقدور است که به عنوان یک شناسنامه در هنر سپهری جاودانه شده است. گویی نقاش برای خلق اثر، فارغ از هر نوع قصد و ایده اولیه، به صورت کاملاً بداهه به سراغ رنگ و بوم رفته است. آنچه پشتوانه خلق چنین آثاری است، تعمقی شرقی و تأملی عارفانه از پرسه زدن در طبیعت کاشان برای یافتن روح جاری در هستی است. آنگاه که تپش هستی با ضربان قلب هنرمند در ریتمی موزون قرار میگیرد، هنر آغاز میشود. هنری که همواره ناتمام و بیانتها مینماید و برای آن نمیتوان پایانی متصور بود، همانگونه که هستی جاودانه، سیال و همیشگی است.