امضا:«کلانتری 1384» (پایین چپ)
اکریلیک روی بوم
140×140 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1384
- اثر حاضر در کتاب «سر این خط را بگیر و بیا، گزیده نقاشیهای پرویز کلانتری» (ص 123-122) ، انتشارات نظر (1385) به چاپ رسیده است.
برآورد قیمت : 50000 - 40000 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 4,600,000,000 تومان
امضا:«کلانتری 1384» (پایین چپ)
اکریلیک روی بوم
140×140 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1384
- اثر حاضر در کتاب «سر این خط را بگیر و بیا، گزیده نقاشیهای پرویز کلانتری» (ص 123-122) ، انتشارات نظر (1385) به چاپ رسیده است.
نقاشیهای پرویز کلانتری تجلی سرزمینی آرمانیاند که ریشه در عمق خاطره نوستالژیک ایرانیان دارد و گویی میعادگاه نیکبختی، سعادت و آرامش روح است. نقاشیهای او جلوهای ملموس از اقلیم کویری ایران و زیست بوم آن را به نمایش میگذارند. وی مانند بسیاری از همنسلانش به تلفیق نمادهای ایرانی و نقشمایههای بومی با ساختارهای زیباشناسی مدرنیستی تمایل داشت، اما خیلی زود از این دوره گذشت و سبک و بیان شخصی خود را در نقاشی پیدا کرد که منجر به شکلگیری مجموعه آثار کویر و تکنیک کاهگل شد. او در سال ۱۳۶۴ در جریان همکاری با موزه پژوهشی مردمشناسی، به زندگی عشایر علاقهمند شد و اسناد پژوهشی این مرکز و سفرهای او به مناطق ایلنشین، دوره تازهای را در کارهای او پدید آورد. کلانتری خود را نقاش مناظر خاکآلود مملکت خویش میدانست و روایتی شاعرانه از فضاهای سنتی و بدوی کویر را بر گستره بوم به تصویر میکشید.
اثر حاضر با عنوان کویر که از آثار متأخر این هنرمند است نیز برگرفته از جغرافیا و معماری کویری ایران است، اما ترکیب نقاشی به گونهای است که در عین آشنایی ذهن بیننده را به دنیای خیال رهنمون میسازد و در مرز میان بازنمایی واقعیت و خیال معلق میماند. کویر همواره منبع الهام هنرمندان بوده و استعارههای تصویری و خیالانگیز بسیاری را در هنر و ادبیات ایران رقم زده است. خاک نیز به مثابه عنصر اصلی وجود انسان از مهمترین عناصر طبیعی است که جایگاه ویژهای در اندیشه و تفکر ایرانی داشته و به عنوان نمادی از فروتنی و تواضع از دیرباز مورد توجه اندیشمندان و هنرمندان بوده است. این معنا در کل موجودات زمینی که ریشه در خاک و سر در افلاک دارند، جلوه یافته است.
نمای کلی این اثر سرزمینی خالی از سکنه و فیگورهای انسانی را به نمایش میگذارد که تا دوردستها در جایی نزدیک افق امتداد یافته و خانههای کاهگلی و بادگیرها که به صورت پراکنده در تصویر دیده میشوند، به عنوان دستساختههای انسانی، تنها نشان حضور او هستند. افق به معنای عام آن در این اثر دیده نمیشود و زمین و آسمان به رنگ خاکی درآمده و به هم پیوستهاند، از این رو فضا خیالانگیز و غیرواقعی مینماید، حضور خورشید به عنوان منبع نور به واسطه سایهروشنهای پرکنتراست بناها و درختان احساس میشود. تمرکز اصلی روی مجموعه بناهایی است که در مرکز تابلو بزرگتر از بقیه تصویر شدهاند و در تضاد با رنگ خاکی که در تمام فضای اثر گسترده است، به واسطه ترکیب با رنگهای سفید، آبی فیروزهای و سبز خودنمایی میکنند. این تضاد در پرداخت جزییات نیز دیده میشود. کمینهگرایی در فرم و رنگ که در کل اثر غالب است، در مرکز تابلو جای خود را به ظریفکاری میدهد و توجه مخاطب را به آنچه در مرکز تابلو اتفاق میافتد جلب میکند. جزییات نقوش روی گنبد و در و پنجرهها نوعی پویایی به وجود آورده و سکوت و سکون تابلو را بر هم زدهاند. گنبد فیروزهای که با رنگهای خاکی و کاهگلی مانند طلا پیوند خورده، همچون نگینی در این بیابان میدرخشد و به عنوان نمادی از معنویت، روح حیات را به کالبد اثر دمیده است. درختان سبز پشت گنبد نیز در تضاد با درختهای خشکیده در پلان اول و دوم نشانهای از شادابی و طراوتند. گویی زندگی جریان دارد و باعث میشود مخاطب به دنبال حضور فیگورهای انسانی با دقت بیشتری فضا را واکاوی کند. رنگهای سفید درخشان نیز بر روشنایی و درخشندگی فضا افزودهاند و سایهها گواه آفتاب سوزانی هستند که بی مزاحمت حتی لکه ابری، همچون خورشید حقیقت بر این سرزمین موعود خیالی در حال تابیدن است. نوعی قرینگی در ترکیب اثر دیده میشود که بر اهمیت حضور این بنای مقدس در مرکز تابلو تأکید میکند که تا دوردستها با خانهها احاطه شده و مانند پناهگاهی روح خسته ساکنان این اقلیم را به آرامش فرامیخواند.
نقاشیهای کلانتری از سال ۱۳۸۷ تاکنون از آثار پرتکرار در حراجیهای داخلی و خارجی از جمله بونامز، ساتبیز و حراج تهران بوده و موفقیتهای چشمگیری در مارکت هنر داشته است.