ژازه تباتبایی با خلق مجسمههای فلزی از آهنآلات بازیافتی و قراضهها، جایگاه قابل توجهی در جریان مجسمهسازی مدرن ایران به خود اختصاص داده است. اثر پیشرو که مجسمهای متشکل از دو بخش مجزاست، به همین طیف از آثار او تعلق دارد. ژازه نخستین مجسمهساز ایرانی است که با مواد مصرفشده فلزی مثل آهنپاره، پیچ و مهره، چرخدنده و آهنآلات ضایعاتی، مجسمه میسازد. این قطعات فلزی که اغلب از دنیای ماشینهای مرده آمدهاند، در آثار ژازه جان و روحی دوباره میگیرند و او همچون خالقی بزرگ، روحی از جنس هنر را در قطعات سخت فلزی میدمد تا آنها را به موجوداتی دوستداشتی تبدیل کند. کار با ماده سخت، ویژگی اصلی مجسمههای ژازه است. او این توانایی را دارد که نگذارد سختی ماده، خللی به جانمایه نرم و افسانهای مجسمههایش وارد کند.
آثار ژازه تباتبایی در واقع نوعی جفتوجور کاری با قطعات فلزی است که پیش از این در کوران جریانهای مدرن غرب، توسط هنرمندان کوبیست و فوتوریست تجربه شده است. اما آثار او به دور از چنین رویکردهایی، صرفاً به بیانی شخصی و البته بومآورد تمایل دارند و در نهایت به نوعی حاضرآماده در مجسمهسازی معاصر ایران تبدیل میشود. با نگاه به بخشهای مختلف این مجسمه، قطعاتی میبینیم که هر یک کاربردی پیشین داشتهاند. فنرهایی در پای حیوان، چرخدندههایی در بدن انسان و قطعات اسقاطی خودرو در دستها و پاها که پیش از این در جایی مثل چرخ یا موتور اتومبیل در حرکت بودهاند.
ذهن جوینده ژازه تباتبایی در جهان اساطیر و افسانهها سیر میکند. او با فرهنگ زادبومش پیوندی ذهنی و رمزی دارد و عناصری از این فرهنگ را با بیانی خاص، به شیوهای نمادین باز میآفریند. انسانها و جانوران جهان افسانهها، قصهها، متلها، حماسهها و اسطورههای ایرانی بخشی از عناصر این فرهنگ هستند. از این جهان خیالی، مرغهای افسانهای، اسبهای بالدار، دیوان، پریان، فرشتگان و شهریاران اساطیری بیرون میآیند و از روح آفرینشگر هنرمند، جان میگیرند. آنها اگرچه جنسی سخت دارند، اما در دستان ژازه از صلبی و شیءوارگی رها شده و به موجوداتی جاندار تبدیل میشوند. ادبیات، اسطوره، فرهنگ و فولکلور ایران، موطن اصلی آفریدههای ژازه است. در بخشی از ادبیات عامیانه، مثل هزار و یک شب، کلیلهودمنه، عجایب المخلوقات و تصاویر خیالی کتابهای چاپ سنگی، میتوان پیشنمونه بسیاری از دستساختههای ژازه را دید و خواند. همه موجودات ژازه بهرغم تنوع در ساختار، جهانی یکپارچه و وحدتیافته میآفرینند. مثل جهان اسطورهها که مشخصهاش یکپارچگی، انسجام و همبستگی انداموار اجزا در آن جهان است.
ژازه بیش از جهان واقعیت، بر دنیای اسطورهها تأکید دارد و بنمایه هنرش را از این دنیای پر تنوع صید میکند. او در چالش میان اسطوره و تاریخ، جهان اسطوره را برمیگزیند و همچون ژان کوکتو ـ شاعر و نویسندهی فرانسویـ اسطوره را بر تاریخ ارجح میداند؛ چرا که در این جهانبینی واقعیت تاریخ، به مرور دروغ از آب درمیآید، حال آنکه اسطوره با دروغ آغاز میگردد و در نهایت به حقیقت میرسد.