برآورد قیمت : 5 - 4 میلیارد تومان
رقم برنده مزایده: 4,800,000,000 تومان
رقم نهایی فروش: 5,280,000,000 تومان
پیکروارههای انسانی ژازه تباتبایی برآمده از کهنالگوهای تمدن بشری هستند که با زبانی کنایهآمیز به نمادهای زیست بشر در عصر صنعت تبدیل شدهاند. قطعات مستعمل ماشینآلات صنعتی در نگاه ژازه تغییر هویت داده و به موادی برای خلق اثر تبدیل میشوند. او با رویکردی طنزآمیز قابلیتهای فرمی این قطعات را کشف کرده و با بهرهگیری از تکنیک اسمبلاژ چیدمانی نوین ارایه میکند که منجر به شکلگیری فیگورهای ماشینی میشود؛ فیگورهایی که در عین انسانی بودن غیرانسانیاند و به همین دلیل آنها را «نه-آدم» مینامد. کنایهای که در دل این آثار نهان است از سویی به انسان صنعتزده در عصر ماشین اشاره دارد که پیوند احساسات و عواطفش را با طبیعت بریده و در یک زندگی سرد و بیروح ماشینی زیست میکند و خود به ماشین بدل شده و از سویی بر نگاه شاعرانه و خلاقانه به ماشینآلات صنعتی تأکید میورزد که در همنشینی با آدمیان روح و جان تازه یافته و از جمادی خارج شدهاند.
به عقیده او هنرمند مانند کارخانهای است که میتواند هر چیزی تولید کند. به همین دلیل هنر ژازه در قالبهای متفاوتی، از ادبیات گرفته تا نقاشی و مجسمهسازی، رخ نمود. مجسمههای ژازه را به واسطه پارادوکسی که میان متریال آهن و روحیه لطیف و برخورد شاعرانه او با این ماده سخت و بیروح حاکم است، میتوان اشعار آهنین نامید. در نگاه وی اوراقفروشیها آیینهای از عصر امروز هستند و سرزمین آهنینی که از دل آنها سر بر میآورد، گویای احوال انسان معاصر در عصر ماشین است که در دنیای خودساخته در میان انبوه ماشینآلات صنعتی اسیر، مضطرب و درمانده شده است.
دلبستگی ژازه به فرهنگ عامه و بازگشت به تجربیات فرهنگی و هنری ادوار گذشته ایران در آثارش به خوبی مشهود است. وی با دقتی وسواسی قطعات اسقاطی ماشینها را برمیگزیند و با شوخطبعی و سادهگرایی ترکیبهایی بدوی از فیگورهای شبهانسانی شکل میدهد که بازتابی از فرهنگ مردم کوچه و بازارند و از خلال التقاط فرمی به سمبلی از زیست ماشینی بشر بدل میشوند. هر یک از این آدموارهها با توجه به حالت و اجزای خود عنوانی گرفتهاند که علاوه بر هویت انسانی دارای شخصیتهای خاص نیز گشتهاند. چنانکه اثر حاضر «سرباز» نامیده شده و با توجه به نوع ایستادن و نیزهای که در دست دارد، تداعیگر سربازی است که ساده و بیآلایش ایستاده و از گرفتن نیزه در دست نیز طفره میرود. چرخدنده، پیستوله، پیچ و مهره و سایر قطعات ماشینی مستعمل در بیانی نمادین فرم کلی فیگور را به فردی تبدیل کرده که گویی در گذر سالیان زنگزده و فرسوده شده اما همچنان خود را سرپا نگه داشته و به مخاطب لبخند میزند. ژازه اینگونه ناکارآمدی را به باد سخره میگیرد و از یک ماده زمخت، سرد و بیروح هویتی استخراج میکند که دارای حیات است و بیاعتنا به ماهیت اشیا، آنها را از شیوارگی به زیست در پیکرههایی سرزنده و شوخطبع سوق میدهد و از آنها به مثابه الفبایی برای خلق کلمات و جملات نوین بهره میجوید.