امضاء: «م.عربشاهی 36» (پایین راست)
ترکیب مواد روی بوم
135×160 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1356
پیشینه:
این اثر متعلق به یک مجموعه معتبر میباشد.
برآورد قیمت : 7,000 - 5,000 میلیون ریال
رقم نهایی فروش: 1,000,000,000 تومان
امضاء: «م.عربشاهی 36» (پایین راست)
ترکیب مواد روی بوم
135×160 سانتیمتر
تاریخ اثر: 1356
پیشینه:
این اثر متعلق به یک مجموعه معتبر میباشد.
نقشمایههای کهن ایران و بینالنهرین از متنوعترین نقوش تمدنی به حساب میآیند. آرایههایی که هم به خاطر کاربرد آنها بر انواع مواد و مصالح و هم به خاطر کارکرد تزیینی همواره مورد توجه هنرمندان معاصر بودهاند. در میان هنرمندان نوگرای ایران، مسعود عربشاهی، نقاشی است که بیش از همه از خطوط و نقوش باستانی با هدف اقتباس و همزمان از آن خودسازی عناصر مشترک مدرنیسم با مصالح ملی و محلی هنر ایران بهره گرفته است.
در اثر حاضر عربشاهی در کاربرد و گسترش عناصر تزيینی با نگرشی آرمانگرایانه به فرم و فضایی تازه رسیده و با عناصری آشنا به خلق دنیایی نامنتظر توفیقیافته است. نقاشی حاضر با بیانی فرمالیستی نشاندهنده کیفیت سطوحی است که دغدغههای هنرمند را در دوران متحول ایماژها نمایان میسازد. سطوح درخشنده نقرهای که دورتادور کادر را پوشانده در کنتراست با سطح مشکی رنگ در بالای تابلو، تلاشی است برای گشودن تاریکی به سوی روشنایی. بدینسان هویت ایماژها غالباً به شکل آبستره شناخته میشوند.
در کارهای دهه چهل، عربشاهی با دلبستگی بیشتری به جریان سقاخانه، درگیر انبوه نقشپردازی بر کل سطح بوم بود، اما از میانه دهه پنجاه مسیر خود را آگاهانه تغییر داد و این بار زمینههای سیاه، قرمز و گاهی آبی، اشکال و علایم را بلعیدند و تکتک این نشانهها که جانسختی کردهاند، با نزدیک شدن به تابلو در متن عظیم و یکپارچه این رنگها نمایان میشوند.
اثر حاضر به دوره مهمی از آثار عربشاهی تعلق دارد که در آن طنابها و ریسمانها، حلقهها و قطعات فلزی در شکلی هندسی و رمزگونه بر روی بوم نصب میشوند. عربشاهی در این اثر پیوستگی خود را در بهکارگیری نقشهای معمایی، بافتاری باستانی و نشانههایی قدیمی از چشماندازی نو حفظ کرده است. از ویرانی در برابر نظم و از گذشته در برابر آینده گرفته تا نقشی مبهم در برابر شکلی آشنا که در این رهگذر شبکه هندسی تارعنکبوتی که با نخها بر سطح تابلو نصب کرده بُعدی تازه به گستره رنگ و نقش میافزایند. همه این نخها به حلقهای در مرکز تابلو میرسند، همچون حرکتی از کل به نقطه آغازین و این حلقه همان سمبل دایره هستی است که در مرکز نقش معروف به فروهر (گوی بالدار) در هنر هخامنشی نیز به دفعات ترسیم شده است.
اثر حاضر نمونه ممتازی از بازخوانی و کاوش عمیق در گذشته تاریخی هنر ایران و بینالنهرین با روایتی مدرنیستی است، نه بازآفرینی صرف موتیفهای کهن. اینجاست که شناخت هنرمند از مفهومی ناب با دستیابی به کهنالگویی خاص معنی مییابد و تلاش او نه برای نمایشی منریستی از نقوش گذشته بلکه برای کسب هویتی متعین به نتیجه میرسد.